پژوهشى در عقايد جاهليّت
اعراب زمان جاهليّت، در زمانى كه آمدن پيامبر و وحى به تأخير افتاده بود ، به وادى ضلالت فرو رفته ، سرگردان و دچار تشتّت مذهبى و فكرى بودند . اينك به صورت اشاره ، اين دسته ها و مذاهب را معرّفى مى كنيم :
دسته اوّل ، به خدا و معاد معتقد نبودند و هستى را محدود به همين دنيا مى پنداشتند و مى گفتند:
«و ما هي إلاّ حياتنا الدّنْيا نموت و نحْيا و ما يهْلكنآ إلاّ الدّهْر .[۱]غير از زندگانى دنياى ما [ چيز ديگرى] نيست. مى ميريم و زنده مى شويم و ما را جز طبيعت، هلاك نمى كند» .
دسته دوم ، معاد را باور نداشتند، چنان كه از اين آيه استفاده مى شود:
«و إذا قيل إنّ وعْد اللّه حقٌّ و السّاعة لا ريْب فيها قلْتم مّا ندْرى ما السّاعة.[۲]و چون گفته شد: «وعده خدا راست است و شكّى در رستاخيز نيست»، گفتيد: ما نمى دانيم كه رستاخيز چيست» .
همچنين از آيه زير ، مى توان استفاده كرد كه اين دسته ، به آفرينش نخستين عالم معتقد بوده و به تعبير حديث،[۳]خدا را پذيرفته بودند؛ ولى به پاداش خداوند ، اميد نداشتند و از كيفر او نمى هراسيدند :
«و ضرب لنا مثلاً و نسى خلْقه قال من يحْى الْعظـم و هى رميمٌ * قلْ يحْييها الّذى أنشأهآ أوّل مرّةٍ.[۴]و براى ما مثلى آورد و آفرينش خود را فراموش كرد. گفت: چه كسى اين استخوان ها را كه چنين پوسيده است ، زندگى مى بخشد؟ بگو: همان كسى كه نخستين بار آن را پديد آورد، و اوست كه به هر [گونه ]آفرينشى داناست» .
دسته سوم ، خداوند را همراه با شريكانى براى او مى پذيرفتند؛ شريكانى كه گاه از ملائكه و جنّيان بودند و گاه از بت ها و شياطين. آنان شريك را گاه در اصل آفرينش ، دخالت مى دادند و گاه در تدبير امور ، يا او را به موجودات مادّى تشبيه مى كردند و يا يكى از همان موجودات مادّى (همچون: كرات آسمانى، حيوانات و درختان) را به عنوان خداى جهان مى پرستيدند .
صاحبان اين عقيده كه با دسته قبل اشتراك هم داشته اند، بيشترين تعداد را در عربستان جاهليّت داشته اند:[۵]«و ما يؤْمن أكْثرهم باللّه إلاّ و هم مّشْركون .[۶]بيشتر آنان ، ايمانشان به شرك ، آلوده بود» .
دسته چهارم ، اهل كتاب يعنى يهوديان و مسيحيان بودند كه در بعضى از مناطق جزيرة العرب وجود داشتند . از جمله دلايل تاريخى وجود اهل كتاب در جزيرة العرب، يكى: آيه مباهله[۷]است كه بر وجود علما و مردمان مسيحى ـ كه در نجران (در جنوب مدينه) مى زيسته اند ـ دلالت مى كند ، و ديگرى: جنگ هاى بزرگ صدر اسلام است كه در آنها يهوديان ، نقش اساسى داشتند، مثل: غزوه احزاب (خندق) و كشمكش هاى پس از آن (بنى قينقاع و بنى قريظه) تا خيبر .
دسته پنجم ، افراد مجوسى و صابئى بودند كه البتّه قابل توجّه نبوده اند .
دسته ششم ، كسانى بودند كه به دين حنيف ابراهيم اعتقاد داشتند و تعدادشان اندك بوده است . در اين جا اسامى آنان را مى آوريم :
۱ . ابو طالب (عموى حضرت محمّد صلى الله عليه و آله ) ۱۲ . عامر بن ضرب عدوانى
۲ . ابو قيس ، صرمة بن ابى انس ۱۳ . عبد الطانجة بن ثعلب بن وبرة بن قضاعه
۳ . ارباب بن رئاب ۱۴ . عبد اللّه قضاعى
۴ . اسعد ، ابو كرب حميرى ۱۵ . عبد اللّه (پدر حضرت محمّد صلى الله عليه و آله )
۵ . اميّة بن ابى صلت ۱۶ . عبد المطّلب (جدّ حضرت محمّد صلى الله عليه و آله )
۶ . بحيراى راهب ۱۷ . عبيد بن ابرص اسدى
۷ . خالد بن سنان عبسى ۱۸ . علاف بن شهاب تميمى
۸ . زهير بن ابى سلمى ۱۹ . عمير بن جندب جهنى
۹ . زيد بن عمرو بن نفيل بن عبد العزّى ۲۰ . كعب بن لؤى بن غالب
۱۰ . سويد بن عامر مصطلقى ۲۱ . ملتمس بن اميّه كنانى
۱۱ . سيف بن ذى يزن ۲۲ . وكيع بن زهير ايادى .