یکشنبه 27 مهر 1404

  • تاریخ : 1396/02/07 - 14:01
  • تعداد بازدید : 4
  • تعداد بازدیدکنندگان : 4
  • زمان مطالعه : 18 دقیقه

گزارش نشست علمی مصحف ‌نگاری قرآنی در قرون نخست و تأثیر آن در شناخت ما از تاریخ قرآن

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه قرآن و حدیث، نشست علمی مصحف ‌نگاری قرآنی در قرون نخست و تأثیر آن در شناخت ما از تاریخ قرآن به همت گروه قرآن شناسی و دانش های پیرامونی پژوهشکده تفسیر اهل بیت علیهم السلام و با سخنرانی آقای دکتر مرتضی کریمی‌نیا، پژوهشگر مطالعات قرآنی و متخصص مخطوطات کهن قرآنی برگزار شد.

در ابتدای این نشست آقای دکتر مرتضی کریمی‌نیا در تبیین موضوع نشست گفت: بحث دربارۀ مصحف ‌های قرآنیِ قرون نخست، در درجۀ اول، بحثی تاریخی است و از این‌رو مطالبی که در اینجا مطرح می‌شود به هیچ وجه صبغۀ کلامی و الهیاتی ندارد و تنها از زاویۀ نگاه تاریخی مورد بررسی قرار می‌گیرد. بحث تنها متمرکز بر این است که شواهد تاریخیِ عینی و ملموس چه اطلاعاتی دربارۀ سیر کتابت قرآن در قرون نخستین به ما می‌دهند و چگونه اطلاعات سنتی ما راجع به تاریخ قرآن را تأیید، تصحیح یا تکمیل می‌کنند. قلت مطالعات تاریخی در این زمینه، مخصوصا در فضای علمی کشورهای اسلامی، از جمله در تدوین مصحف رایجِ موسوم به مصحف عثمان طه دیده می‌شود. عالمان مصری اوایل قرن بیستم که در کار استاندارد سازی و ارائۀ یک مصحف یکدست از لحاظ رسم‌الخط و عدّ الآی بودند، شکل کنونی مصحف را بر اساس منابع قرن چهارم به این سو پیشنهاد کردند. آنها در این کار به هیچ وجه، تأکید می‌کنم به هیچ وجه، به هیچ نسخۀ کهنی مربوط به قرون نخستین، حتی قرن سوم، مراجعه نکردند.

وی افزود: برای بررسی مصحف‌نگاری در قرون نخست، پیش از هر چیز باید یک آشنایی اجمالی با وضعیت فرهنگ مکتوب در صدر اسلام پیدا کنیم.

فرهنگ کتابت پیش از اسلام

در ادامه نشست دکتر مرتضی کریمی‌نیا در خصوص فرهنگ کتابت پیش از اسلام گفت: آیا پیش از اسلام و در زمان ظهور اسلام، در حجاز و بین‌النهرین فرهنگ کتابت وجود داشته است؟ شواهد تاریخی گویای آنند که تصور غالب مبنی بر اینکه عرب‌های پیشا اسلامی آگاهی بسیار اندکی از کتابت داشته‌اند درست نیست. البته فرهنگ مکتوب نزد عرب‌های پیشا اسلامی قطعا به پیشرفتگیِ فرهنگ مکتوب نزد یونانیان باستان نبوده است؛ اما مسلما در حدی بوده است که بتوانیم آنها را صاحب فرهنگ مکتوب بدانیم.

وی افزود: نخستین شاهد تاریخی که بر آشنایی نسبتا خوبِ عرب‌های صدر اسلام با فرهنگ کتابت گواهی می‌دهد، متن قرآن است که در آن از مردم خواسته شده است که هر قرض یا معاملۀ کوچک یا بزرگی را به نگارش درآورند. این نشانۀ آن است که در آن فضا نگارش آن ‌قدر رایج بوده است که قرآن می‌توانسته از همۀ مردم بخواهد که حتما معاملاتشان را مکتوب کنند. اگر در میان یک ملت تنها چند نفر باسواد باشند، نمی‌توان از همۀ آنها خواست که تمام مسائل مالی‌شان را مکتوب کنند. ذکر نام بسیاری از ادوات نگارش در آیات مختلف قرآنی شاهد دیگری بر آشنایی گستردۀ عرب‌ها با نگارش است.

ایشان اظهار داشت: شاهد تاریخی دیگر، کتیبه‌های برجای‌مانده از تاریخِ عرب‌های پیشااسلامی است. این‌گونه کتیبه‌ها فراوان‌اند. در اینجا تنها به هفت سنگ‌نوشته می‌پردازیم که عبارتند از: نقش أم الجمال، نقش نمارة، نقش معبد رم، نقش دوم أم الجمال، نقد زبد، نقس أسیس، و نقش حران جنوبی.

نقش نمارة به خط نبطی مربوط به حدود ۲۲۰ سال پیش از تولد پیامبر اسلام (ص) است؛ زیرا بر اساس تاریخی که در آن ذکر شده در سال ۳۲۸م حک شده است. این نقش در واقع سنگ قبر امرؤالقیس است.

نقش أسیس مربوط به سال ۵۲۸ میلادی است که در آن نوشته شده است: ابرهیم بن مغیره الاوسی ارسلنی الحرث الملک علی سلیمن مسلحه سنت ۴۲۳.

نقش حران جنوبی در سال ۵۶۸ (دو سال پیش از تولد پیامبر) به دو خط یونانی و عربی نوشته شده است: أنا شرحیل بن ظلمو بنیت ذا المرطول سنت ... بعد مفسد خیبر بعم.

از دوران اسلامی نیز کتیبه‌های بسیاری شامل سنگ‌های مزار، سنگ‌های فرسنگ‌شمار، پاپیروس‌ها و کتیبه‌ها و سنگ‌نوشته‌های قرآنی به علاوۀ مصحف‌هایی که موضوع بحث این جلسه هستند، یافت شده‌اند.

قدیمی‌ترین سنگ‌نوشتۀ عربیِ مربوط به پس از ظهور اسلام، نقش زهیر است که در سال ۲۴ هجری نوشته شده است و نکتۀ جالب این است که در خط آن نقطه‌گذاری هم دیده می‌شود. در این کتیبه نوشته شده است: «بسم الله أنا زهیر کتبت زمن توفی عمر سنه اربع وعشرین».

احناس یک متن مربوط به معاملۀ تعدادی گوسفند به دو زبان یونانی و عربی (با نقطه) نوشته شده است: «بسم الله الرحمن الرحیم هذا ما أخذ عبداله بن جبر واصحبه ... شهر جمدی الاولی من سنه اثنین وعشرین».

سنگ‌نوشته‌هایی هم از حدود سال ۸۰ هجری به دست ما رسیده است که در آنها آیاتی از قرآن حک شده است و در آنها غلط‌های نگارشی هم دیده می‌شود. در پایان یکی از آنها نوشته شده است: «وکتب عثمن بن وهرن فی سنه ثمنین». البته این سنگ‌نوشته عاری از نقطه است.

حاصل آنکه شواهد متنی و باستان‌شناختی حاکی از رواج فرهنگ کتابت نزد عرب‌ها، چه پیش از اسلام و چه پس از اسلام، هستند.

نخستین نگارش‌های قرآنی

دکتر مرتضی کریمی‌نیا در ادامه در خصوص کهن ترین و نخستین نگارش های قرآنی گفت: کهن‌ترین مصحف‌های قرآنی که عموما در دسترس هستند، با خطی معروف به «کوفی» نوشته شده‌اند. ازاین‌رو در طی تاریخ هر گاه کسی نسخه‌ای قرآنی به خط کوفی یافته است، در پایان آن عبارتی نوشته که آن را منسوب به یکی از امامان یا خلفا جلوه دهد. طبق شمارش من تا کنون نزدیک به صد نسخه در سراسر دنیا یافت شده است که به یکی از امامان شیعه منسوب هستند؛ درحالی‌که در میان آنها خطوط و نگارش‌هایی به سبک‌های آفریقایی تا کوفی پیراموز (ایرانی-هراتی؛ نوعی کوفی بسیار متأخر) و از قرن دوم تا پنجم یافت می‌شود. معمولا عدم شناختِ مردم از تاریخ تطور خط عربی باعث می‌شده است که این ادعاها جدی گرفته شود.

وی افزود: اما برای آنکه بتوانیم دربارۀ چگونگی تطور خط عربی اطلاعات دقیق‌تری به دست آوریم، از گزارش ابن ندیم در قرن چهارم آغاز می‌کنیم. او در کتاب الفهرست می‌گوید: «فأول الخطوط العربیة الخط المکی وبعده المدنی ثم البصری ثم الکوفی. فأما المکی والمدنی ففی ألفاته تعویج إلی یمین الید وأعلی الاصابع وفی شکله انضعاج یسیر». طبق این گزارش در خط مکی و مدنی الف‌ها مایل به راست هستند و در مجموع نگاشته‌های این سبک نوعی خمیدگی کلی دارند. این گزارش سبب شده است غربیان از حدود صد سال پیش هر نسخه‌ای با این ویژگی دیده‌اند، آن را به «خط حجازی» توصیف کرده‌اند. مقایسۀ این نوع نگارش با مکتوبات کوفی تفاوت‌های آن دو را به‌خوبی نشان می‌دهد.


نسخۀ ۳۲۸ فرانسه، نسخۀ سن پطرزبورگ، نسخۀ موزۀ هنرهای ترکی و اسلامیِ استانبول و نسخۀ صنعاء، نمونه‌های خوبی از رسم‌الخط حجازی هستند که مخصوصا در مقایسه با قرآن‌های به خط کوفی، تمایل الف‌ها به سمت راست به‌خوبی در آنها دیده می‌شود.

ویژگی‌های کلی نسخه‌های حجازی قرآن

ایشان در ادامه گفت: در نسخه‌های حجازی قرآن، که طبق گزارش ابن ندیم قدیمی‌ترین نسخه‌ها هستند، ۲۵ ویژگی وجود دارد که اگر تعداد زیادی از آنها در یک برگۀ قدیمی قرآن موجود باشد، می‌توان آن را مربوط به قرن اول هجری دانست. در اینجا تنها به ۱۱ ویژگی مهم از آن ۲۵ ویژگی می‌پردازیم.

۱. قطع عمودی

نسخه‌های به خط کوفی معمولا به قطع افقی (بیاضی) هستند، اما ۹۹% نسخه‌های به خط حجازی عمودی هستند. این ویژگی را در عموم کتیبه‌های پیشااسلامی به زبان‌های غیر عربی هم مشاهده می‌کنیم. در واقع مدتی پس از ظهور اسلام بود که مصحف‌نگاران آن قاعدۀ کلی را نقض کردند و قرآن‌ها را به قطع افقی نوشتند تا قرن چهارم که کاغذ در جهان اسلام رواج یافت و باز هم قطع عمودی رایج شد.

۲. خمیدگی کلی خط به سمت راست

چنان‌که در مثال‌های قبلی دیده شد.

۳. کتابت پیوسته (scriptio continua)

بر خلاف نگارش امروزین که میان تمام کلمات فاصله گذاشته می‌شود، در مصحف‌های نخستین میان هیچ کدام از کلمات فاصله‌ نمی‌انداخته‌اند. به همین دلیل اگر کاتب در نگارش یک کلمه به پایان سطر می‌رسید، کلمه را در پایان سطر می‌شکست و ادامۀ آن را در سطر بعد می‌نوشت. برای مثال مشاهده می‌کنیم که کلمۀ «الصدقین» نیمۀ اولش (الصد) در پایان یک سطر، و نیمۀ دومش (قین) در سطر بعدی نوشته شده است. این سبک نگارش هم اختصاصی به خط عربی ندارد و این ویژگی از قرن‌ها پیش از اسلام در تمام متون مقدس یهودی و مسیحی پیش از اسلام دیده می‌شود. بنابراین مثلا در کهن‌ترین نسخه‌های تورات عبری نیز این ویژگی دیده می‌شود.

البته باید توجه داشت که این ویژگی در بسیاری از مصحف‌های نگاشته‌شده با خط کوفی هم مشاهده می‌شود و نمی‌توان آن را ویژگی انحصاری مصحف‌های حجازی دانست.

۴. نبود تذهیب و سرسوره

در مصحف‌های حجازی تقریبا هیچ تذهیب یا سرسوره‌ای دیده نمی‌شود و حداکثر شاهد خطوطی ساده در میان دو سوره هستیم. البته این ویژگی هم تا حدی در مصحف‌های کوفی قابل مشاهده است.

۵. استفادۀ حداکثری از تمام سطح پوست‌برگه

در مصحف‌نگاری به سبک حجازی از تمام سطح پوست‌برگه برای نگارش استفاده می‌شود و هیچ حاشیه‌ای جز آنچه برای صحافی ضروری بوده، خالی گذاشته نمی‌گذاشته‌اند. درحالی‌که در مصحف‌های کوفی حاشیه‌های زیادی در چهار طرف برگه رها می‌شود.

همچنین در مصحف‌های حجازی صفحه‌آرایی و نظم خاصی به چشم نمی‌خورد؛ برخلاف نسخه‌های کوفی که کاملا منظم و ترازبندی‌شده نگاشته می‌شده‌اند.

۶. رسم ناقص در کتابت صداها

منظور از رسم ناقص، گونه‌ای از نگارش است که نسبت به آنچه در زبان شفاهی تلفظ می‌شود، بسیاری از صداها را نمایش نمی‌دهد. این ویژگی حتی در سبک نگارش امروزی (در غالب زبان‌ها) وجود دارد؛ اما آنچه ویژگی مصحف‌های حجازی شمرده می‌شود، «نقص شدید» است. برای مثال در تمام موارد «کان» به صورت «کن» نوشته می‌شود؛ به همین ترتیب «قال» را «قل»، و «المال» را «المل» و «شیء» را «شای» می‌نویسند. برای مثال در نسخۀ حجازی موجود در کتابخانۀ آستان قدس رضوی می‌توان نمونه‌های فراوانی از نگارش «کانوا» به شکل «کنوا» دید.

۷. فراوانی غرایب املایی

در نسخه‌های حجازی غرایب املایی زیادی دیده می‌شود؛ مثلا «اله» به صورت «الیه»، «داود» به صورت «دواد»، «طوی» به صورت «طاوی»، و «جئتکم» به صورت «جاتکم» نوشته می‌شده است.

۸. نشانه‌گذاری پایان آیات و شمارش بسمله به عنوان آیه

بر خلاف آنچه ما گمان می‌کنیم، در مصحف‌های کهن‌تر در پایان آیات نشانه‌گذاری وجود دارد و بسمله به عنوان یک آیه شمرده می‌شود. این ویژگی را در مصحف‌های قرن دوم نمی‌بینیم. در نسخه‌های به خط کوفی یا هیچ آیه‌شماری وجود ندارد، یا اگر هم هست، در آنها بسمله آیه شمرده نمی‌شود. بنابراین می‌توان حدس زد که این پدیده مربوط به نزاع‌های فقهی میانه‌های قرن دوم هجری است که چون غالب کاتبان از اهل سنت بوده‌اند، بسمله را آیه حساب نکرده‌اند.


لازم به یادآوری است که هفت سیستم مختلف برای نشانه‌گذاری پایان آیات وجود دارد که عبارتند از: کوفی، بصری، شامی (دمشق و حمص)، مکی، مدنی ۱ و ۲. قرآن‌های امروزی (۱۹۲۴ به بعد) همگی طبق عدّالآی کوفی هستند. همچنین علامت‌هایی که برای نشان دادن پایان آیات گذاشته می‌شده، استاندارد نبوده و به اشکال مختلف، مثلا پنج نقطه یا شش نقطۀ عمودی، افقی یا مدور، بوده است.

۹. فراوانی سهو کاتب

هرچند در تمام مصاحف کهن سهو کاتب امری معمول است، باید توجه داشت که در نسخه‌های حجازی این گونه سهو‌ها و اشتباهات، مثلا غلط‌های املایی یا از قلم انداختن یک کلمه یا یک سطر، بسیار بیشتر دیده می‌شود. البته معمولا در این موارد شاهد تصحیح نسخه توسط کاتبان بعدی هستیم که تفاوت رنگ دوات و همچنین آثار قلم نخست در زیر آن چنین مواردی را مشخص می‌کند.

۱۰. وفور اختلاف قرائات و شواذ قرائات

 مصحف‌های کهن از لحاظ قرائات بسیار متنوع‌اند و در آنها هر گونه قرائتی از صحابه یا حتی قرائات شاذ یافت می‌شود. برای مثال کاملا طبیعی است که مصحفی حجازی بیابیم که در آن به جای «اهدنا الصراط المستقیم» نوشته شده باشد: «ارشدنا الصراط المستقیم». البته بیش از همه قرائات ابن مسعود و اُبی رواج داشته‌اند. برای مثال در لایۀ زیرین نسخۀ شمارۀ ۰۱-۲۷.۱ دارالمخطوطات صنعاء به جای «فمن کان منکم مریضا» آمده است: «فإن کان احد منکم مریضا» که مطابق قرائت ابن مسعود است.

۱۱. عدم رعایت ترتیب رایج در چینش سوره‌ها

ترتیبی که امروزه با عنوان ترتیب عثمانی در مصحف‌ها می‌بینیم، در مصحف‌های حجازی چندان رایج نیست و ترتیب‌های دیگری دیده می‌شود. بنابراین اگر ببینیم در مصحفی پس از پایان سورۀ بقره، سورۀ نساء شروع می‌شود، می‌توان آن را نشانه‌ای از قدمت آن نسخه دانست.

 

دلایل تقدم نسخه‌های حجازی نسبت به نسخه‌های کوفی

پژوهشگر مطالعات قرآنی و متخصص مخطوطات کهن قرآنی در رابطه با دلایل تقدم نسخه‌های حجازی نسبت به نسخه‌های کوفی گفت: ممکن است کسی بپرسد چه دلیلی وجود دارد که ما نسخه‌های به خط حجازی را مقدم بر نسخه‌های به خط کوفی بدانیم و مخصوصا آنها را به قرن اول نسبت دهیم؟ آیا ممکن نیست که قرآن‌های کوفی متقدم بوده باشند و بعد نسخه‌های حجازی پدید آمده باشند؟

چهار دلیل وجود دارد که بر اساس آنها ما نسخه‌های حجازی را مقدم بر نسخه‌های کوفی می‌دانیم.

۱. عدم استمرار غرائب رسم در نسخه‌های غیر حجازی

ازآنجاکه غرائب رسم در نسخه‌های حجازی وافر، و در نسخه‌های غیرحجازی نادرند، منطقی آن است که نتیجه بگیریم که نسخه‌های حجازی نمایندۀ دورانی متقدم هستند که هنوز فن نگارش به بلوغ کافی نرسیده بوده است. با گذشت زمان و کامل شدن رسم‌الخط، کم‌کم غرائب رسم کمتر شده‌اند و به همین دلیل است که در نسخه‌های غیرحجازی فراوانی چندانی ندارند.

۲. عدم استمرار قرائات شاذ و قرائات صحابه در نسخه‌های غیرحجازی

در قرن اول که هنوز کل جامعۀ اسلامی به وحدت رویه در نگارش و قرائت قرآن نرسیده بوده، طبیعی است که شاهد وفور مصحف‌هایی با قرائت‌های مختلف باشیم. وفور این قرائت‌ها در مصحف‌های حجازی، و کم شدن آنها در مصحف‌های غیرحجازی شاهدی به نفع این نظریه است که نسخه‌های حجازی کهن‌تر از نسخه‌های غیرحجازی هستند.

۳. عدم استمرار ترتیب غیرعثمانی در چینش سوره‌ها در نسخه‌های غیرحجازی

ترتیب رایج در مصحف‌های امروزی ترتیب عثمانی است و در اکثر نسخه‌های کوفی و بعد از آن دیده می‌شود؛ اما در نسخه‌های حجازی می‌بینیم که سوره‌ها به ترتیب‌هایی غیر از ترتیب عثمانی چیده شده‌اند. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که در قرن اول هنوز ترتیب عثمانی غالب نبوده و از قرن دوم به بعد کم‌کم غلبه یافته است.

۴. رواج و استمرار نظم بیشتر در سطربندی و صفحه‌آرایی در نسخه‌های غیرحجازی

مقایسۀ مصحف‌های حجازی و کوفی نشان می‌دهد که در نسخه‌های حجازی، بر خلاف نسخه‌های کوفی، شاهد سطربندی و صفحه‌آرایی نیستیم. این بدان معنا است که نسخه‌های حجازی در زمانی پدید آمده‌اند که هنوز فن نگارش آن‌قدر حرفه‌ای نبوده است که چنین ریزه‌کاری‌هایی در آن رعایت شود و تنها اصل مهم نوشتن، ولو به شکل نامرتب و به‌هم‌ریخته، بوده است.

تأثیر یافته‌های بالا بر شناخت ما از تاریخ قرآن

ایشان در ادامه افزود: برای آنکه مشخص شود یافته‌های نسخه‌شناختیِ بالا چه تأثیری بر شناخت ما از تاریخ قرآن دارند، در اینجا چند مثال می‌آوریم که نشان می‌دهند چگونه این یافته‌ها دانسته‌های پیشین ما از منابع سنتی را تأیید، تصحیح یا تکمیل می‌کنند.

۱. جمع قرآن

گزارش معروف حاکی از جمع قرآن توسط زید بن ثابت به فرمان عمر و ابوبکر حاکی از آن است که دو آیۀ آخر سورۀ توبه تنها نزد یک نفر به نام ابوخزیمه یافت شده و با شهادت او وارد مصحف عثمانی شده است. در این گزارش هیچ حرفی از ابن مسعود و ابی بن کعب در میان نیست. اکنون پرسش این است که آیا این روایت می‌تواند درست باشد؟

با جست‌وجو در نسخه‌های کهن قرآن درمی‌یابیم که بسیاری از مصاحف کهن، که متفاوت از مصاحف عثمانی هستند و با قرائات ابن مسعود و دیگران به دست ما رسیده‌اند، حاوی دو آیۀ آخر سورۀ توبه، به همین شکلی که در مصاحف عثمانی دیده می‌شود، هستند. برای مثال در نسخۀ دارالمخطوطات صنعاء به شمارۀ ۰۱-۲۷.۱ که مطابق با قرائت و ترتیب ابن مسعود نوشته شده، این دو آیه را مشاهده می‌کنیم.

این دو آیه را در نسخه‌های حجازی دیگر هم می‌یابیم.

۲. اختلاف مصاحف الامصار

طبق گزارش منابع سنتی تاریخ قرآن، میان مصحف‌های عثمانیِ فرستاده شده به شهرهای مهم اسلامی اختلافاتی وجود داشته است. حتی در برخی گزارش‌ها این اختلافات به تفصیل بیان شده‌اند. می‌توان با مقایسۀ نسخه‌های حجازی با آن گزارش‌ها تشخیص داد که آن نسخه مطابق با مصحف کدام شهر بوده است. برای مثال اگر مصحف طوپقاپی استانبول را با جدول اختلاف مصاحف الامصار مقایسه کنیم، معلوم می‌شود که این مصحف به احتمال قوی از روی مصحف مدینه نوشته شده است؛ زیرا در غالب موارد هماهنگ با مصحف مدینه و متفاوت از مصاحف دیگر شهرها است.

به همین ترتیب، اگر نسخۀ حجازی موجود در کتابخانۀ آستان قدس رضوی را با این جدول تطبیق دهیم، متوجه می‌شویم که این نسخه نیز کاملا منطبق با مصحف مدینه نوشته شده است. نسخۀ منسوب به امیرالمؤمنین در نجف بسیار نزدیک به مصحف بصره است. اما باید دانست که بیشتر مصحف‌های حجازی که به دست ما رسیده‌اند، مطابق با مصحف شام نوشته شده‌اند.

۳. نقطه‌گذاری

چنان‌که در شواهد کتیبه‌شناختی دیدیم، نقطه‌گذاری از صدر اسلام  در خط عربی وجود داشته است؛ هرچند استفاده از آن کاملا حداقلی بوده و تنها در موارد ضرورت نقطه می‌گذاشته‌اند. بنابراین گزارش‌های سنتی دربارۀ نبود نقطه در مصاحف اولیه را باید به دیدۀ تردید نگریست.

۴. بسمله و عدّ الآی

کهن‌ترین مصاحف قرآنی همگی بسمله را آیۀ مستقل می‌شمارند. آنها همچنین برای مشخص کردن تمامی آیات علامت خاصی به عنوان پایان آیه به کار می‌برند. این امر در دهه‌های نخست قرن دوم به تدریج تغییر کرده و در برخی قرآن‌ها بسمله آیه محسوب نمی‌شود و در بر بسیاری از قرآن‌ها اساسا علامتی برای تعیین پایان آیه به کار نمی‌رود.

بنابراین بر خلاف آنچه گزارش‌های سنتی به ما می‌گویند، به نظر می‌رسد در آغاز بسمله آیه محسوب می‌شده و بعدها دعواهای فقهی موجب شده است که دیگر آن را در شمار آیات به حساب نیاورند. دربارۀ نشانه‌گذاریِ پایان آیات هم، روایات فراوان «جرّدوا القرآن» نشانه‌ای از وجود این نشانه‌ها در سنت اولیه است که با مخالفت‌های بعدی حذف شده است؛ چنان‌که در مصاحف کوفی می‌بینیم.

۵. قرآن‌های منسوب به ائمه

قرآن‌های منسوب به ائمه، اسناد تاریخی ارزشمندی هستند که اطلاعات خوبی از قرون اولیه به ما می‌دهند. اما وجود اشتباهات فراوان در آنها، که به هیچ وجه قابل توجیه نیستند، می‌تواند نشانه‌ای از اشتباه بودن این انتساب‌ها باشد.

برای مثال در نسخۀ شمارۀ یک عتبۀ علویه در نجف اشرف که منسوب به امیرالمؤمنین است غلط‌های بسیار زیادی دیده می‌شود که برخی از آنها توسط کاتبان بعدی تصحیح شده‌اند و بیش از ۵۰ تا از آنها همچنان باقی مانده است.

نشست علمی مصحف ‌نگاری قرآنی در قرون نخست و تأثیر آن در شناخت ما از تاریخ قرآن به همت گروه قرآن شناسی و دانش های پیرامونی پژوهشکده تفسیر اهل بیت علیهم السلام پژوهشگاه قرآن و حدیث و با سخنرانی آقای دکتر مرتضی کریمی‌نیا، پژوهشگر مطالعات قرآنی و متخصص مخطوطات کهن قرآنی روز چهارشنبه ۳۰  فروردین ۹۶ ساعت ۱۱ الی  ۱۳ در سالن شیخ صدوق موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث برگزار شد.

  • گروه خبری : پژوهشگاه قرآن و حدیث
  • کد خبر : 2091
کلمات کلیدی
مدیر سایت
خبرنگار

مدیر سایت

تصاویر خبر