کتاب حکمتنامه حضرت عبدالعظیم منتشر شد
حکمتنامه حضرت عبد العظیم علیه السلام
حضرت عبد العظیم حسنى علیه السلام راوىِ بخشى از حکمتهاى خاندان رسالت است ، و بدین مناسبت ، این مجموعه ، حکمتنامه حضرت عبد العظیم علیه السلام نامیده شد .
این حکمتنامه ، شاملِ شناختنامه عبد العظیم علیه السلام و یکصد حکمت ، از سخنان حکیمانهاى است که بى واسطه یا با واسطه ، توسط ایشان ، از اهل بیت علیهم السلام روایت شده است. پیش از ورود به متن کتاب ، ذکر چند مطلبْ ضرورى است :
۱ . در نگارش شناختنامه حضرت عبد العظیم علیه السلام از شمارى از کتابها و مقالاتى که در مجموعه آثار کنگره حضرت عبد العظیم علیه السلام منتشر شده اند، بهره بردهایم .
۲ . بجز یک روایت، متن همه روایاتى که در این حکمتنامه آمده و نیز ترجمه آنها برگرفته از مسند حضرت عبد العظیم حسنى علیه السلام[۱۵] است، پس از مصدریابى توسط «پژوهشکده علوم و معارف حدیث»، با نظمى نوین در پنج فصل ارایه مىشود . البته اصلاحات زیادى در ترجمه صورت گرفته و شمارى از روایات، مجدداً ترجمه شده اند .
۳ . کار اصلىِ نگارنده در این مجموعه، شرح اکثر احادیث آن است ، و نکته قابل توجّه در این باره، این است که در بسیارى از موارد، پیوند سخنان حکیمانه پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام با قرآن کریم، مشخص گردیده است ، و اگر دیگر سخنان آن بزرگواران نیز بر همین منوال شرح داده شوند ، معلوم مىشود که رهنمودهاى آنان، چیزى جز تفسیر قرآن و شرح پیامها ، اشارات و لطایف این کتاب آسمانى نیست .
۴ . سند کامل روایات ، همراه با متن عربى آنها آمده تا معلوم شود که حضرت عبد العظیم علیه السلام در چه نقطهاى از سند قرار گرفته است . البته در مواردى که روایتى به منظور شرح دادن آن تقطیع شده باشد ، در پانوشت ، به متن کاملِ آن در فصل پنجم ارجاع مىگردد .
و اینک در لیلة القدر ، در جوار حرم مطهّر حضرت عبد العظیم حسنى علیه السلام ، این مجموعه را به پیشگاه آن بزرگوار، هدیه مىکنم ، به امید آن که با کرامتش بپذیرد ، و این خدمتگزار کوچک و همه خدمتگزاران این آستان را مشمول لطف و عنایت نماید ، و از شفاعت خویش برخوردار فرماید .
ربّنا! تقبّل منّا، إنّک أنت السّمیع العلیم .
محمّد محمّدى رىشهرى
بیست و سوم رمضان المبارک ۱۴۳۲
یکم شهریور ۱۳۹۰
شناختنامه حضرت عبد العظیم
حضرت عبد العظیم حسنى علیه السلام، یکى از شخصیتهاى بزرگ علمى ، عملى و جهادى است که تا کنون آن گونه که شایسته است، شناخته نشده است .
در مقدّمه حکمت نامه حضرت عبد العظیم علیه السلام، موضوعاتى چون: شخصیت خانوادگى ، ویژگىهاى علمى و عملى ، هجرت به شهر رى و وفات ایشان در این شهر، بررسى شده اند.[۱۶]
یک . تبار
تبار حضرت عبد العظیم علیه السلام با چهار واسطه، به سبط اکبر پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله و خاندان وحى مىرسد . احمد بن على نجاشى - که یکى از ارکان علم رجال است - ، در باره نسب آن بزرگوار مىنویسد:
هنگامى که جنازه او را براى غسل برهنه مىکردند، در جیب لباس وى نوشتهاى یافت شد که در آن، نسبش، این گونه ذکر شده بود : من ابو القاسم ، عبد العظیم بن عبد اللَّه بن على بن حسن بن زید بن على بن حسن بن على بن ابى طالب هستم . [۱۷]
بر اساس این نسخه از رجال النجاشى، در نسب ایشان، میان وى و امام حسن علیه السلام، پنج نفر واسطه وجود دارد؛ لیکن در نسخههاى معتبر این کتاب ،[۱۸] میان «زید» - یعنى جدّ سوّم ایشان - و امام حسن علیه السلام، شخص دیگرى واسطه نیست . بنا بر این، نیاکان حضرت عبد العظیم علیه السلام به ترتیب، عبارت اند از :
۱ . عبد اللَّه بن على
پدر حضرت عبد العظیم علیه السلام، «عبد اللَّه» نام داشت و مادرش، «فاطمه» دختر عقبة بن قیس بود.[۱۹] عبد اللَّه، در زمان حیات جدّش «حسن بن زید» متولّد شد و چون قبل از تولّدش ، پدرش «على» در زندان در گذشت ، جدّش کفالت او را به عهده گرفت .[۲۰]
از عبد اللَّه، به نقلى، پنج پسر و به نقلى، نُه پسر[۲۱] بر جاى ماند که یکى از ایشان حضرت عبد العظیم علیه السلام بوده است .
۲ . على بن حسن
نام جدّ اوّل حضرت عبد العظیم علیه السلام، «على» و لقب او «سدید»[۲۲] است . وى همراه پسرعمویش عبد اللَّه محض و گروهى دیگر از سادات حسنى، در دوران خلافت منصور بر ضدّ عبّاسیان قیام کرد . جمعى از آنان و از جمله وى، دستگیر و به بغداد منتقل شدند. او پس از مدّتى در زندان وفات یافت . [۲۳]
۳ . حسن بن زید
جدّ دوم حضرت عبد العظیم علیه السلام، «حسن» نام داشت. وى تنها فرزند پسر زید بود که از بزرگان عصر خودش به شمار مىرفته ، و در بین بنىهاشم، به بخشش ، کَرَم ، سخاوت و خدمت به محرومان، شهرت داشته است .
وى از سوى منصور عبّاسى به ولایت مدینه گمارده شد؛ ولى پس از مدّتى، مورد خشم او قرار گرفت و به زندان افتاد[۲۴] و در سال ۱۶۸ ق ، در هشتاد سالگى از دنیا رفت .[۲۵]
۴ . زید فرزند امام حسن علیه السلام
جدّ سوم حضرت عبد العظیم علیه السلام، زید فرزند بزرگ امام حسن مجتبى علیه السلام است . ایشان متولّى اوقاف پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله بوده و به جلالت قدر ، کرامت طبع ، عزّت نفس و کثرت نیکوکارى، توصیف گردیده است . شاعران، او را ستودهاند و مردم از هر سو براى برخوردارى از فضلش به وى روى مىآوردهاند . [۲۶] وى در یکصد سالگى، چشم از جهان فرو بست[۲۷] و در محلّى به نام «حاجز» در چند منزلى مدینه دفن گردید.[۲۸]
نگاهى گذرا به زندگىنامه نیاکان و خاندان حضرت عبد العظیم علیه السلام نشان مىدهد که این خاندان، داراى دو ویژگى برجسته بودهاند :
اوّل . مبارزه و پیکار بر ضدّ ستم و سلطه استکبارىِ حاکم به جامعه اسلامى ، به گونهاى که پدر حضرت عبد العظیم علیه السلام در زندان از دنیا رفت و ایشان پدر خود را ندید ، و جدّ ایشان نیز مدّتى در زندان به سر برد .
دوم . کرامت طبع ، عزّت نفس و خدمت به محرومان . ملقّب شدن عبد العظیم به حضرت «السیّد الکریم»، ریشه در این ویژگى خانوادگى این بزرگوار دارد .[۲۹]
دو . تاریخ تولّد و وفات
تاریخ دقیق تولّد و وفات حضرت عبد العظیم علیه السلام مشخّص نیست؛[۳۰] امّا در برخى از منابع متأخّر، این گونه آمده است :
حضرت شاه عبد العظیم که کنیهاش ابو القاسم و ابو الفتح نیز بوده، در روز پنجشنبه چهارم ماه ربیع الآخر سنه ۱۷۳ هجرى قمرى، مطابق ۲۵ تیر ماه ۱۵۸ یزدگردى، در زمان هارون الرشید در مدینه در خانه جدّش حضرت امام حسن مجتبى متولّد شده ... و پس از مدّت ۷۹ سال و شش ماه و یازده روز قمرى عمر ، در روز آدینه پانزدهم شوّال المکرّم سنه ۲۵۲ هجرى قمرى، مطابق سیزده مهر ماه قدیم سنه ۲۳۵ یزدگردى، در زمان المعتزّ باللَّه عبّاسى به سراى آخرت رحلت نمود . [۳۱]
همچنین در برخى از منابع متأخّر از کتاب نزهة الأبرار سیّد موسى بَرزنجى و مناقب العترةى احمد بن محمّد بن فهد حلّى و تاریخ نور الدین محمّد السمهودى نقل شده که ولادت حضرت عبد العظیم علیه السلام پنجشنبه چهارم ربیع ثانى سال ۱۷۳ ق، در مدینه و وفاتش در پانزدهم شوّال ۲۵۲ ق، بوده است .[۳۲]
گفتنى است با توجّه به این که در منابع کهن و معتبر، تاریخ تولّد و وفات ایشان ذکر نشده و منابع گزارشهاى پیشگفته ، شناخته شده نیستند ، این گزارشها فاقد اعتبارند ؛ لیکن در کتاب شریف الکافى، از حضرت عبد العظیم علیه السلام، از هشام بن حکم روایت نقل شده است.[۳۳] تاریخ وفات هشام بن حکم، سال ۱۹۹ ق، یا پیش از آن است .[۳۴] و مظنون، این است که حضرت عبد العظیم علیه السلام هنگام نقل روایت، کمتر از بیست سال نداشته است. بنا بر این، تولّد ایشان باید سال ۱۸۰ ق، یا پیش از آن باشد .[۳۵]
همچنین بر اساس روایتى از امام هادى علیه السلام که ثواب زیارت قبر حضرت عبد العظیم علیه السلام، همانند زیارت مرقد سیّد الشهداء علیه السلام دانسته شده ، باید بگوییم که او در دوران امام هادى علیه السلام و پیش از شهادت ایشان از دنیا رفته است و از آن جا که دوران امامت ایشان از سال ۲۲۰ تا ۲۵۴ ق بوده ، وفات حضرت عبد العظیم علیه السلام پیش از سال ۲۵۴ ق، اتّفاق افتاده است .
بنا بر این ، هر چند بر پایه قراین یاد شده ، احتمال تولّد حضرت عبد العظیم علیه السلام در سال ۱۷۳ ق ، و وفات ایشان در سال ۲۵۲ ق ، منطقى و معقول است ، با این حال، اثبات آن نیاز به منبع معتبر دارد .
از سوى دیگر با عنایت به این که به هر دلیل ، چهارم ربیع الثانى، به عنوان تاریخ تولّد حضرت عبد العظیم علیه السلام و پانزدهم شوّال، به عنوان تاریخ وفات ایشان شهرت یافته ، بزرگداشت یاد آن حضرت و تجلیل از مقام معنوى آن بزرگوار در روزهاى یاد شده، نیکوست .[۳۶]
گفتنى است که در جلسه ۶۲۸ مورّخ ۲۶ / ۵ / ۱۳۸۹ شوراى انقلاب فرهنگى ، چهارم ربیع الثانى، به عنوان «روز ولادت حضرت عبد العظیم علیه السلام» جهت درج در تقویم رسمى کشور به تصویب رسید و در تاریخ ۱۸ / ۷ / ۱۳۸۹ به آستان مقدّس آن حضرت ابلاغ گردید .
سه . درک محضر امامان
بر اساس آنچه در تاریخ تولّد و وفات حضرت عبد العظیم علیه السلام گذشت ، ایشان دوران حیات پنج امام از امامان اهل بیت علیهم السلام - یعنى امام کاظم علیه السلام تا امام عسکرى علیه السلام - را درک کرده است؛ امّا این بِدان معنا نیست که به محضر همه آنها هم رسیده و یا از آنها سخنى نقل کرده است .
آنچه قطعى و مسلّم است، این است که ایشان محضر امام جواد علیه السلام و امام هادى علیه السلام را درک نموده و از آنها احادیث فراوانى نقل کرده که بخشى از آنها در این حکمتنامه آمدهاند . همچنین اگر به روایت کتاب الاختصاص منسوب به شیخ مفید اعتماد کنیم ، حضرت عبد العظیم علیه السلام محضر امام رضا علیه السلام را نیز درک کرده و از ایشان روایت نموده است .[۳۷] گفتنى است که طبق برخى از نسخههاى رجال الطوسى، حضرت عبد العظیم علیه السلام از اصحاب امام عسکرى شمرده شده[۳۸] و در کتاب شِرعة التسمیةى میر داماد نیز آمده که ایشان محضر امام عسکرى علیه السلام را نیز درک کرده است؛[۳۹] لیکن روایتى از آن امام، از طریق ایشان به ما نرسیده است .
چهار . عظمتِ علمى
براى اثبات عظمت علمى حضرت عبد العظیم علیه السلام، کافى است که بدانیم امام معصوم، مردم را براى حلّ مشکلات دینى و یافتن پاسخ پرسشهاى اعتقادى و عملىشان، به ایشان ارجاع داده است .
صاحب بن عَبّاد در رسالهاى که در شرح حال حضرت عبد العظیم علیه السلام نوشته، . [۴۰] در توصیف علمى ایشان آورده : ابو تراب رویانى، روایت کرد که شنیدم ابو حمّاد رازى مىگفت : خدمت امام هادى علیه السلام در سامرّا رسیدم و مسائلى از حلال و حرام از ایشان پرسیدم . امام به پرسشهاى من پاسخ داد و هنگامى که خواستم از ایشان خداحافظى کنم، به من فرمود :
یا أبا حَمّاد! إذا أَشکَلَ عَلَیک شَىءٌ مِن أمرِ دینِک بِناحِیَتِک فَسَل عَنهُ عَبدَ العَظیمِ بنَ عَبدِ اللَّهِ الحَسَنِیّ و أقرِئهُ مِنّیِ السَّلامَ .
اى ابو حمّاد! هنگامى که چیزى از امور دینى در منطقهات براى تو مشکل شد ، از عبد العظیم بن عبد اللَّه حسنى بپرس و سلام مرا به او برسان .[۴۱]
این تعبیر، به روشنى نشان مىدهد که حضرت عبد العظیم علیه السلام در عصر خود ، مجتهد توانمندى بوده که بر اساس اصول و قواعدى که از اهل بیت علیهم السلام در اختیار داشته، مىتوانسته دیدگاههاى اسلام ناب را در زمینههاى مختلف اعتقادى و عملى ، استخراج کند و به پرسشهاى مردم پاسخ گوید .
بنا بر این ، ایشان تنها یک محدّث و راوى احادیث اهل بیت علیهم السلام نبوده است؛ بلکه از علماى بزرگ خاندان رسالت بوده که پس از معصومان ، توان پاسخگویى به مسائل علمى را داشته و توانمندى علمىاش مورد تأیید و تصدیق امام هادى علیه السلام قرار گرفته است .[۴۲]
پنج . تألیفات
مرحوم نجاشى در کتاب رجال خود - که با موضوع «مؤلّفان شیعه» تألیف شده - ، از حضرت عبد العظیم حسنى علیه السلام نام برده و کتاب خطب امیر المؤمنین علیه السلام را به وى نسبت داده است .[۴۳] چه بسا سیّدرضى رحمه اللَّه علیه در تدوین نهج البلاغه از این کتاب استفاده کرده باشد و این کتاب از مصادر اصلى نهج البلاغه باشد! نجاشى در پایان شرح حال حضرت عبد العظیم علیه السلام، سند خودش را به روایات ایشان، از طریق استادش ابن نوح، به حضرت عبد العظیم مىرساند .[۴۴]
شیخ طوسى نیز در کتاب الفهرست خود - که موضوع آن، معرّفى مؤلّفان و مصنّفان شیعه است - از حضرت عبد العظیم نام مىبرد و مىگوید : «له کتاب» . سپس سند خودش را به احمد بن ابى عبد اللَّه برقى مىرساند که او از حضرت عبد العظیم علیه السلام نقل حدیث مىکند .[۴۵]
صاحب بن عبّاد نیز در احوال حضرت عبد العظیم علیه السلام، عبارت: «له کتاب یسمّیه کتاب یوم و لیلة» را آورده است .[۴۶]
شش . عظمت معنوى
مهمترین نشانه عظمت معنوى و مقامات باطنى حضرت عبد العظیم علیه السلام، برابرى فضیلت زیارت مزار آن بزرگوار، با فضیلت زیارت سیّد الشهدا علیه السلام است .
شیخ المحدّثین ، صدوق، از محمّد بن یحیى عطّار - که یکى از اهالى رى است - این گونه نقل کرده که: خدمت امام هادى علیه السلام رسیدم . ایشان فرمود : «کجا بودى؟». گفتم: حسین بن على علیه السلام را زیارت کردم . امام هادى علیه السلام فرمود :
أما إنَّک لَوزُرتَ قَبرَ عَبدِ العَظیمِ عِندَکُم کُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِىٍّ علیه السلام . [۴۷]
بدان که اگر قبر عبد العظیم را در شهر خودتان زیارت کنى ، مانند کسى هستى که حسین بن على علیه السلام را زیارت کرده باشد .
براى توضیح این روایت و تبیین عظمت معنوى حضرت عبد العظیم علیه السلام، باید موضوعات: فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام، و مقصود از برابرى زیارت حضرت عبد العظیم با زیارت امام حسین علیه السلام و حکمت آن، بررسى گردند:
الف - فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام
در احادیث اهل بیت علیهم السلام، فضایل ، آثار و برکات فراوانى براى زیارت امام حسین علیه السلام بیان شده است ، مانند : آمرزیده شدن گناهان ، دعاى فرشتگان ، دعاى اهل بیت علیهم السلام ، طولانى شدن عمر ، افزوده شدن روزى ، زدوده شدن اندوه ، شادى دل ، تبدیل شدن بدىها به خوبىها ، تبدیل شدن شقاوت به سعادت ، و برخوردارى از حق شفاعت .
همچنین در شمارى از احادیث، فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام، بیشتر از حج و حتّى طبق برخى از احادیث، ثواب آن، بیش از هزار حج و هزار عمره است . [۴۸]
ب - مقصود از برابرى زیارت عبد العظیم با زیارت سیّد الشهدا علیه السلام
مسئله این است که بر اساس حدیثِ یاد شده، آیا زیارت حضرت عبد العظیم علیه السلام به طور مطلق مىتواند جاىگزین زیارت امام حسین علیه السلام شود و یا در شرایط خاصّى، از چنین فضیلتى برخوردار است؟ در یک جمله ، آیا برابرى زیارت عبد العظیم علیه السلام و زیارت امام حسین علیه السلام ، مطلق است و یا مقیّد؟
بىتردید، مقصود امام هادى علیه السلام در حدیث یاد شده، این نیست که از فضایل زیارت امام حسین علیه السلام بکاهد و یا در بیان فضیلت حضرت عبد العظیم علیه السلام مبالغه نماید . بنا بر این، در پاسخ به سؤالى که مطرح شد، مىتوان گفت : برابرى فضیلت زیارت عبد العظیم علیه السلام و امام حسین علیه السلام مقیّد است به فضاى سیاسى ویژهاى که پیروان اهل بیت علیهم السلام در آن مقطع تاریخى در آن زندگى مىکردند، در زمانى که اختناق شدیدى جهان اسلام را فرا گرفته بود و جامعه تشیّع در دوران زمامدارى افرادى مانند : متوکّل ، مُعتَز و معتمد عبّاسى ، سختترین دورانهاى تاریخىِ خود را سپرى مىکرد .
در چنین شرایطى ، امام هادى علیه السلام به منظور پیشگیرى از خطرهایى که از طرف حکومتهاى وقت ، شیعیان را تهدید مىکرد ، فضیلت زیارت حضرت عبد العظیم را با زیارت امام حسین علیه السلام برابر دانسته است . به تعبیرى روشنتر ، زیارت حضرت عبد العظیم علیه السلام براى کسانى که آمادگى خطرپذیرى براى زیارت امام حسین علیه السلام را داشته باشند ، پاداشى معادل زیارت آن حضرت دارد و حرم حضرت عبد العظیم علیه السلام شعبهاى از حرم سیّد الشهدا علیه السلام است . و این خود، فضیلتى بزرگ و حاکى از جایگاه بلند عبد العظیم در نزد اهل بیت علیهم السلام و عظمت معنوى ایشان است.
ج - حکمت برابرى زیارت عبد العظیم علیه السلام با زیارت سید الشهدا
برابرى فضیلت زیارت حضرت عبد العظیم با زیارت سالار شهیدان - هر چند در شرایط ویژه - ، بىتردید بدون حکمت نیست . شاید نتوان به حکمت آن پى برد؛ لیکن راز و رمز این فضیلت بزرگ را باید در شخصیت علمى ، عملى و جهادى آن بزرگوار ، جستجو کرد .
در میان امامزادگان، شخصیتهاى بزرگى وجود دارند ؛ امّا در باره هیچ یک از آنها نقل نشده و حدّ اقل به ما نرسیده که زیارتش با زیارت سیّد الشهدا برابرى کند .
بنا بر این ، حضرت عبد العظیم علیه السلام باید از خصوصیات و مقامى برخوردار باشد که از مرقد مطهّرش نور حرم حسینى ساطع گردد و شمیم دلانگیز سیّد الشهدا از آن استشمام شود .
گفتنى است که احادیث دیگرى نیز در فضیلت زیارت حضرت عبد العظیم علیه السلام نقل شده اند، مانند آنچه از شهید ثانى در تعلیقه خلاصة الأقول علّامه حلّى از امام رضا علیه السلام نقل شده که فرمود :
هر کس قبر عبد العظیم را زیارت کند، بر خدا لازم مىشود که او را داخل بهشت کند .[۴۹]
و در حدیث دیگرى از آن امام آمده که فرمود :
هر کس نمىتواند مرا زیارت کند، برادرم عبد العظیم حسنى را در رى زیارت کند .[۵۰]
لیکن این احادیث، علاوه بر ارسال و ضعف سند ، از نظر تاریخى نیز مورد خدشهاند؛ زیرا حضرت عبد العظیم علیه السلام سالها پس از شهادت امام رضا علیه السلام زنده بوده است ، مگر این که بگوییم از اخبار غیبیه امام رضا علیه السلام هستند .
هفت . روایات حضرت عبد العظیم علیه السلام
بخش قابل توجّهى از کتابهایى که در شرح حال حضرت عبد العظیم علیه السلام تألیف شده اند، به روایاتى اختصاص یافته که ایشان در سلسله سند آنها قرار گرفته است، مانند :
کتاب جنّات النعیم،[۵۱] شصت روایت ؛ روح و ریحان،[۵۲] ۵۷ روایت؛ التذکرة العظیمیة، [۵۳] چهل روایت؛ عبد العظیم الحسنى حیاته و مسنده، [۵۴] ۷۸ روایت؛ مسند حضرت عبد العظیم حسنى علیه السلام - که در مجموعه آثار کنگره حضرت عبد العظیم علیه السلام به چاپ رسیده - ، یکصد و بیست روایت .[۵۵]
لیکن باید توجّه داشت که آنچه بدان اشارت رفت، همه روایات حضرت عبد العظیم علیه السلام نیستند . صاحب بن عبّاد ، ایشان را «کثیر الحدیث و الروایة» توصیف کرده و در رساله کوتاه خود، ایشان را چنین توصیف نموده :
ذو وَرَعٍ و دینٍ ، عابِدٌ مَعروفٌ بِالأَمانَةِ و صَدقِ اللَّهجَةِ ، عالِمٌ بِاُمورِ الدّینِ ، قائِلٌ بِالتَّوحیدِ وَ العَدلِ ، کَثیرُ الحَدیثِ وَ الرِّوایَةِ .[۵۶]
[عبد العظیم ،] شخصى پرهیزگار و دیندار بود . اهل عبادت بود و به امانتدارى و راستگویى شهرت داشت . به امور دینى دانا بود . توحید و عدل را باور داشت و بسیار حدیث و روایت [از اهل بیت علیهم السلام ]نقل مىکرد .
همان گونه که پیش از این اشاره شد، کتاب خطب امیرالمؤمنین و کتاب یوم و لیلة از جمله مصنّفات ایشان است ، و بر این اساس باید گفت : بسیارى از روایات حضرت عبد العظیم علیه السلام، به دلایل مختلف به ما نرسیدهاند.
هشت . مهاجرت به رى
جزئیات مسائل مربوط به علل مهاجرت حضرت عبد العظیم علیه السلام به شهر رى، مشخّص نیست؛ لیکن مىتوان گفت که سابقه مبارزاتى خاندان آن بزرگوار از یک سو ، و شخصیت علمى و جهادى و ارتباط بسیار نزدیک حضرت عبد العظیم علیه السلام با اهل بیت علیهم السلام از سوى دیگر ، موجب شدند که ایشان در سالهاى پایانى زندگى، تحت تعقیب حکومت وقت، قرار گیرد . از این رو، براى ادامه فعّالیتها و چه بسا با اشاره امام هادى علیه السلام، زندگى مخفى را انتخاب کرد ، و با لباس پیک و به صورت مسافرى ناشناس ، وطن اصلىِ خود را ترک کرد و شهرهاى مختلفى را پشت سر گذاشت تا آن که در شهر رى در مکانى به نام «سربان»[۵۷] رحل اقامت افکند و در خانه یکى از پیروان اهل بیت علیهم السلام در محلّهاى - که «سکّة الموالى» نامیده مىشد - ، سکونت یافت . روزها روزه بود و شبها به عبادت مىپرداخت و گاه به صورت مخفیانه از خانهاى که در آن ساکن بود، خارج مىشد و به زیارت قبرى که هماکنون در مقابل مزار او قرار دارد، مىرفت و مىفرمود : این، قبر مردى از فرزندان موسى بن جعفر علیه السلام است .
معلوم نیست که حضرت عبد العظیم علیه السلام چند سال در شهر رى سکونت داشته است. مسلّم، این است که ایشان به قدرى در این شهر بوده که بیشتر شیعیان رى، به تدریج با ایشان آشنا شده بودند ،[۵۸] و با در نظر گرفتن این که ایشان به شدّت تحت تعقیب بوده و ارتباط تک تک مردم با او چه بسا مدّتها طول مىکشید ، مىتوان گفت : احتمالاً ایشان چند سال از سالهاى پایانى عمر خود را در رى گذرانده است . همچنین رفت و آمد بیشتر شیعیان با وى، حاکى از فعّالیتهاى فرهنگى و سیاسى اوست .
نُه . سبب وفات
بر پایه گزارش نجاشى و صاحب بن عبّاد ، حضرت عبد العظیم علیه السلام در اثر بیمارى و به مرگ طبیعى از دنیا رفته است .[۵۹] هنگامى که بدن شریفش را براى غسل دادن برهنه کردند، در جیب ایشان ورقهاى یافت شد که در آن، نسب ایشان تا امیر مؤمنان علیه السلام نوشته شده بود .[۶۰]
لیکن در کتاب الشجرة المبارکة در باره سبب وفات حضرت عبد العظیم علیه السلام آمده :
وقُتِلَ بِالرَّىِّ و مَشهَدُهُ بِها مَعروفٌ و مَشهورٌ .[۶۱]
[حضرت عبد العظیم] در رى کشته شده و مزار او در آن جا معروف و مشهور است .
همچنین در کتاب المنتخب طریحى آمده :
مِمَّن دُفِنَ حَیّاً مِنَ الطّالِبِیّنَ عَبدُ العَظیم الحَسَنِىُّ بِالرَّیِّ .[۶۲]
گفته شده از جمله کسانى که از خاندان على بن ابى طالب زنده به گور شده، عبد العظیم حسنى در رى است .
در گزارش دیگرى به کتاب مشجّرات ابن مُعَیّه، نسبت داده شده که ایشان را با زهر، به شهادت رساندهاند .[۶۳] در باره گزارشهاى یاد شده، چند نکته قابل توجّه است :
۱ . گزارش صاحب بن عبّاد و نجاشى ، معتبر و مربوط به قرن چهارم و پنجم هجرى است . بنا بر این در تعارض با گزارشهاى متأخّر ، بر آنها تقدّم دارد .
۲ . گزارشهاى یاد شده نشان مىدهند که ظاهراً تا قرن پنجم هجرى، موضوع شهادت حضرت عبد العظیم مطرح نبوده است، و گرنه در این گزارشها به آن اشاره مىشد .
۳ . در صورتى که بتوانیم بر گزارش کتاب الشجرة المبارکة اعتماد کنیم ، جمع میان این گزارش و گزارش مشجرات ابن معیّه و نیز گزارش منابع معتبر یاد شده، این است که ایشان در اثر مسموم شدن، بیمار شده و به شهادت رسیدهاست .
۴ . با عنایت به پیشینه خانوادگى حضرت عبد العظیم علیه السلام و قیام علویان در طبرستان ، در صورتى که زمامداران فاسد بنى عبّاس از مخفیگاه ایشان در رى آگاه مىشدند ، قطعاً ایشان را به شهادت مىرساندند ، و بعید نیست در اثر کثرت رفت و آمد با ایشان در مدّت حضورشان در رى ، به این موضوع پى برده باشند .
۵ . تشبیه زیارت حضرت عبد العظیم علیه السلام به زیارت امام حسین علیه السلام مىتواند قرینهاى بر شهادت ایشان باشد .
بنا بر این ، هر چند دلیل قاطعى بر شهادت حضرت عبد العظیم علیه السلام در دست نیست، لیکن دلیل محکمى بر نفى شهادت ایشان نیز وجود ندارد ؛ بلکه با توجّه به نکته سوم ، چهارم و پنجم ، پذیرفتن اصل شهادت ایشان بعید نیست .
ده . مدفن حضرت عبد العظیم علیه السلام با اشاره پیامبر صلى اللَّه علیه و آله
بر پایه گزارش صاحب بن عبّاد (۳۲۶ - ۳۸۵ ق)،[۶۴] شب وفات حضرت عبد العظیم علیه السلام، یکى از شیعیان رى در عالم رؤیا، پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله را دید که به او فرمود : «مردى از فرزندان مرا فردا از سَکَّةُ المَوالى مىآورند و در باغ عبد الجبّار بن عبد الوهّاب ، در کنار درخت سیب، دفن خواهند کرد». آن شخص نزد صاحب باغ رفت تا آن درخت و مکان آن را بخرد . صاحب باغ به او گفت : این درخت و مکانش را براى چه مىخواهى؟ او جریان رؤیاى خود را بازگو کرد . صاحب باغ گفت : من هم چنین خوابى دیدهام و بدین جهت ، محلّ این درخت و همه این باغ را وقف سادات و شیعیان کردهام که اموات خود را در آن دفن کنند . [۶۵]
بنا بر این گزارش ، با عنایت به این که باغهاى آن دوران، معمولاً بسیار بزرگ بوده ، مىتوان حدس زد که تا شعاع قابل توجّهى در اطراف مرقد مطهّر حضرت عبد العظیم علیه السلام وقف دفن سادات و پیروان اهل بیت علیهم السلام بوده است .
[۱۶] گفتنى است که براى معرّفى شخصیت حضرت عبد العظیم ، در ۲۲ خرداد ماه ۱۳۸۲، کنگره بزرگداشت حضرت عبد العظیم در تالار شیخ صدوقِ آستان مقدّس ایشان برگزار شد و مجموعه آثار این کنگره در ۲۹ جلد منتشر گردید .
[۱۷] رجال النجاشى : ج ۲ ص ۶۷ ش ۶۵۱ .
[۱۸] ر . ک : معجم رجال الحدیث : ج ۱۰ ص ۴۶ ش ۶۵۸۰ .
[۱۹] منتقلة الطالبیه : ص ۱۵۷ به نقل از: شناخت نامه حضرت عبد العظیم حسنى علیه السلام و شهررى / مجموعه مقالاتِ چاپ شده : ص ۷۲ (مقاله «آشنایى با حضرت عبد العظیم علیه السلام و مصادر شرح حال او»، رضا استادى) ، مهاجران آل ابوطالب : ص ۲۳۵ .
[۲۰] ر . ک : سرّ السلسلة العلویة : ص ۲۴ ، عمدة الطالب : ص ۹۴ ، مجموعه مقالات کنگره حضرت عبد العظیم علیه السلام: ج ۳ ص ۵۰ (مقاله «بررسى کلّى روایات حضرت عبد العظیم حسنى علیه السلام»، محمّدکاظم رحمانستایش).
[۲۱] ر.ک: مجموعه مقالات کنگره حضرت عبد العظیم علیه السلام: ج ۳ ص ۵۰ (مقاله «بررسى کلّى روایات حضرت عبد العظیم حسنى علیه السلام»، محمّدکاظم رحمانستایش).
[۲۲] ر.ک: عمدة الطالب : ص ۹۳ و ۷۰ .
[۲۳] سرّ السلسلة العلویة : ص ۲۲ ، عمدة الطالب : ص ۷۰ و ۹۴ .
[۲۴] تاریخ الإسلام، ذهبى : ج ۱۴ ص ۴۱۴ .
[۲۵] سرّ السلسلة العلویة : ص ۲۱ ، عمدة الطالب : ص ۷۰ .
[۲۶] ر . ک : الإرشاد : ج ۲ ص ۲۱ .
[۲۷] سرّ السلسلة العلویة : ص ۲۲ ، عمدة الطالب : ص ۶۹ . قول ۹۰ و ۹۵ سالگى هم گفته شده است .
[۲۸] سرّ السلسلة العلویة : ص ۲۰ .
[۲۹] از شیخ رجبعلى نکوگویان نقل شده است که حضرت عبد العظیم را در عالم معنا زیارت مىکند و از او مىپرسد : از کجا به این مقام رسیدید؟ ایشان پاسخ مىدهد : «از راه احسان به خَلق . از قرآن ، نسخهبردارى مىکردم و آن نسخهها را در اختیار مردمى که طالب آنها بودند، مىگذاشتم و دستْمُزد ناچیزى نصیبم مىشد که آن را احسان مىکردم» (ر . ک : کیمیاى محبّت : ص ۲۱۰. نیز، ر.ک: همان ، فصل هفتم «احسان اولیاى خدا») . نگارنده مىگوید : کرامت و احسان آن بزرگوار در عالم برزخ نیز تداوم دارد، این جانب در این باره خاطراتى دارم که برخى از آنها در کتاب آموزندهترین خاطرهها خواهد آمد، إن شاء اللَّه .
[۳۰] در گذشته ، در عرف عامّه مردم ، کلمه «شاه» در بسیارى از موارد، به نشانه تجلیل و احترام به کار مىرفت . به امیر مؤمنان على علیه السلام، «شاه مردان» و به امام حسین علیه السلام، «شاه شهید» یا «شاه شهیدان» مىگفتند . در باره حضرت عبد العظیم علیه السلام این کلمه در کتابهاى سده سیزده و چهارده هجرى (نه کتابهاى قبل از آن) دیده مىشود و این کلمه، جزو نام ایشان نیست . (ر . ک : شناختنامه حضرت عبد العظیم حسنى علیه السلام و شهررى / مجموعه مقالات چاپ شده: ص ۷۳ (مقاله «آشنایى با حضرت عبد العظیم علیه السلام و مصادر شرح حال او»، رضا استادى) .
[۳۱] ر . ک : مجموعه مقالات کنگره بزرگداشت حضرت عبد العظیم علیه السلام : ج ۳ ص ۱۸۱ - ۱۸۵ (رساله «عراضة الإخوان : سفرنامه معلّم حبیبآبادى به آستانه حضرت عبد العظیم و شهر رى»، محمّدعلى معلّم حبیبآبادى) .
[۳۲] شناختنامه حضرت عبد العظیم حسنى علیه السلام و شهررى / مجموعه رسالههاى خطّى و سنگى: ص ۲۷۳ (رساله «الخصائص العظیمیّة»، شیخ جواد شاه عبد العظیمى).
[۳۳] الکافى : ج ۱ ص ۴۲۴ ح ۶۳ .
[۳۴] ر . ک : معجم رجال الحدیث : ج ۱۹ ص ۲۷۰ ش ۱۳۳۲۹ .
[۳۵] ر . ک : شناختنامه حضرت عبد العظیم حسنى علیه السلام و شهررى/ مجموعه مقالات چاپ شده: ص ۶۷ (مقاله «آشنایى با حضرت عبد العظیم علیه السلام و مصادر شرح حال او»، رضا استادى).
[۳۶] شایان ذکر است که با مراجعه به منابع حدیثى و تاریخى، مشخّص مىگردد که درباره تاریخ تولد و وفات بسیارى از پیشوایان اسلام، گزارشهاى مختلفى وجود دارد و تاریخ دقیق و قطعى آنها مشخّص نیست و بزرگداشت ایّام ولادت و یا وفات آنها بر اساس انتخاب نظر مشهور و یا انتخاب یکى از گزارشهاست .
[۳۷] لیکن نمىتوان به این روایت اعتماد کرد (ر . ک : معجم رجال الحدیث : ج ۱۰ ص ۴۹ ش ۶۵۸۰) و بر فرض پذیرش آن، احتمال دارد مقصود از «أبى الحسن»، امام هادى علیه السلام باشد و کلمه «الرّضا» توسط راوى و یا مستنسخ ، افزوده شده باشد .
[۳۸] رجال الطوسى : ص ۴۰۱ ش ۵۸۷۵ .
[۳۹] شرعة التسمیة : ص ۴۵. باید توجّه داشت که بر اساس روایتى که از امام هادى علیه السلام در باره فضیلت زیارت حضرت عبد العظیم علیه السلام آمده ، ایشان در دوران امامت امام هادى علیه السلام از دنیا رفته است. بنا بر این نمىتواند از اصحاب امام عسکرى علیه السلام و در دوران امامت آن حضرت باشد . این احتمال نیز که ممکن است لقب عسکرى براى امام هادى علیه السلام هم به کار مىرفته باشد، قابل تأمّل است، چنان که در روایت صدوق در ثواب الأعمال در باره فضیلت زیارت حضرت عبد العظیم علیه السلام ، ایشان با عنوان لقب عسکرى نامیده شده و همین امر، موجب شده که تصوّر شود حضرت عبد العظیم علیه السلام از اصحاب فرزند ایشان که معروف به عسکرى است نیز بوده است .
[۴۰] این رساله در سال ۵۱۶ ق، به خط یکى از بنى بابویِه نگارش یافته است (ر . ک : خاتمة مستدرک الوسائل : ج ۴ ص ۴۰۴ ش ۱۷۳) .
[۴۱] شناختنامه حضرت عبد العظیم حسنى علیه السلام و شهررى / مجموعه رسالههاى خطّى و سنگى: ص ۲۳ (رساله «رسالةٌ فى فضل عبد العظیم علیه السلام»، صاحب بن عبّاد) .
[۴۲] در این جا مناسب است به مزاحى از آیة اللَّه اراکى، مرتبط با شخصیت علمى حضرت عبد العظیم علیه السلام اشاره کنم : در تاریخ ۴ / ۴ / ۱۳۷۳ ش، همراه آیة اللَّه على اکبر مسعودى، تولیت وقت آستان حضرت معصومه علیه السلام، با استاد بزرگوارم حضرت آیة اللَّه محمّدعلى اراکى رحمه اللَّه علیه دیدارى داشتم. پس از احوالپرسى، آقاى مسعودى مرا به عنوان تولیت آستان حضرت عبد العظیم معرّفى کرد . آیة اللَّه اراکى فرمود : «مىگویند : سه کس، شهید سه چیز شدند . آن سه، عبارت اند از : حضرت عبد العظیم علیه السلام ، سیّد مرتضى و حاج محسن عراقى!» و در ادامه توضیح دادند که : «حضرت عبد العظیم علیه السلام با این که از کبار محدّثین است ، ولى امامزاده بودنش ، محدّث بودن او را شهید کرده . معمولاً حضرت عبد العظیم را به عنوان یک عالم و محدّث نمىشناسند؛ بلکه او را یکى از امامزادگان تلقّى مىکنند . سیّد مرتضى ، به عکس ، امامزاده بودنش شهید فقاهتش شده . با این که او مانند حضرت عبد العظیم علیه السلام چهار واسطه بیشتر تا امام معصوم ندارد ، ولى کسى او را به عنوان امام زاده نمىشناسد! و سوم ، حاج محسن عراقى ، با این که وى از فقهاى بزرگ بود و از نظر علمى، در حدّى بود که در جلسهاى در نجف که آقا ضیا عراقى هم حضور داشته، یک نیمروز با آخوند خراسانى در رابطه با "جواز اجتماع امر و نهى" بحث مىکردند و هیچ یک قدرت مُجاب کردن دیگرى را نداشتند ؛ ولى چون ثروتمند بود ، ثروت، فقاهتش را شهید کرد . مردم او را به عنوان یک ثروتمند مىشناسند و نه یک عالم و فقیه!». ایشان در ادامه افزودند: «شأن نزول این ماجرا، قسمت اخیر آن است» .
[۴۳] رجال النجاشى : ج ۲ ص ۶۶ ش ۶۵۱ .
[۴۴] رجال النجاشى : ج ۲ ص ۶۷ ش ۶۵۱ .
[۴۵] الفهرست : ص ۱۹۳ ش ۵۴۸ .
[۴۶] شناختنامه حضرت عبد العظیم حسنى علیه السلام و شهررى / مجموعه رسالههاى خطّى و سنگى: ص ۲۱ (رساله «رسالةٌ فى فضل عبد العظیم علیه السلام»، صاحب بن عبّاد).
[۴۷] ثواب الأعمال : ص ۱۲۴ ح ۱ .
[۴۸] براى آشنایى با متن احادیثى که بدانها اشاره شد، ر.ک: دانشنامه امام حسین علیه السلام : ج ۱۱ (فصل سوم و چهارم از بخش سیزدهم) و براى توضیحات لازم، ر.ک: همان : ج ۱۱ ص ۱۰۱ - ۱۱۱ (پژوهشى در باره ارزش زیارت امام حسین علیه السلام) .
[۴۹] حاشیة الشهید الثانى على خلاصة الأقوال : ص ۱۹۱ ح ۲۸۹ ، مجموعه مقالات کنگره حضرت عبد العظیم حسنى علیه السلام: ج ۳ ص ۴۲ (مقاله «زیارت حضرت عبد العظیم حسنى علیه السلام»، رضا استادى) .
[۵۰] مجموعه مقالات کنگره حضرت عبد العظیم حسنى علیه السلام: ج ۳ ص ۴۳ (مقاله «زیارت حضرت عبد العظیم حسنى علیه السلام»، رضا استادى) .
[۵۱] نگارش ملاّ اسماعیل فدایى کزارى (م ۱۲۶۳ ق) .
[۵۲] نگارش ملاّ محمّدباقر کجورى (م ۱۳۱۳ ق) .
[۵۳] نگارش محمّدابراهیم کلباسى (م ۱۳۶۲) .
[۵۴] نگارش عزیزاللَّه عطاردى (معاصر) .
[۵۵] ر.ک: مسند حضرت عبد العظیم حسنى علیه السلام: ص ۱۹.
[۵۶] شناختنامه حضرت عبد العظیم حسنى علیه السلام و شهررى / مجموعه رسالههاى خطّى و سنگى: ص ۲۱ (رساله «رسالةٌ فى فضل عبد العظیم علیه السلام»، صاحب بن عبّاد).
[۵۷] گزارش شده که سربان در آن تاریخ، یکى از زیباترین مناطق تفریحى جهان و شاهراهى بوده که شهر رى را به دو قسمت تقسیم مىکرده و در وسط آن، نهرى جارى بوده است. در کنار آن نهر، درختان سرسبزِ در هم پیچیده و در میان درختان، بازارهایى وجود داشته که اطراف آن را درختان فرا گرفته بود (ر.ک: معجم البلدان : ج ۳ ص ۲۰۵) .
[۵۸] این مطلب در گزارش نجاشى و صاحب بن عبّاد آمده است .
[۵۹] رجال النجاشى : ج ۲ ص ۶۷ ش ۶۵۱ ، شناختنامه حضرت عبد العظیم حسنى علیه السلام و شهررى / مجموعه رسالههاى خطّى و سنگى: ص۲۲ (رساله «رسالةٌ فى فضل عبد العظیم علیه السلام»، صاحب بن عبّاد).
[۶۰] ر . ک : ص ۱۱ .
[۶۱] الشجرة المبارکة ، فخر رازى (م ۶۰۶ ق) : ص ۶۴ (از منشورات کتابخانه آیة اللَّه مرعشى). گفتنى است که هر چند برخى به استناد یاد نکردن فخر رازى از این کتاب در سیاهه آثارش ، در انتساب این کتاب به وى تردید کردهاند، لیکن نسخههاى خطّى کتاب، در انتساب آن به فخر رازى، صراحت دارند و متن آن نیز نشان مىدهد که مؤلّف ، دانشمندى کاملاً آگاه به انساب خاندان رسالت بوده است و به همین دلیل ، نسبشناسان ، آن را در شمار منابع معتبر علم انسابْ یاد مىکنند .
[۶۲] المنتخب، طریحى : ص ۷ . گفتنى است که بسیارى از گزارشهاى این کتاب، ضعیف و نادرست اند و لذا منفردات آن، قابل اعتماد نیستند .
[۶۳] شناخت نامه حضرت عبد العظیم حسنى علیه السلام و شهررى / مجموعه کتابها و رسالهها : ص ۱۴۱(«زندگانى حضرت عبد العظیم و امامزادگان مجاور»، محمد رازى شریف) .
[۶۴] گفتنى است که این گزارش ، با اندکى تفاوت در رجال النجاشى (۳۷۲ - ۴۵۰ ق) نیز آمده ، و متن حاضر ، برگرفته از هر دو منبع است .
[۶۵] رجال النجاشى : ج ۲ ص ۶۶ - ۶۷ ش ۶۵۱ ؛ شناختنامه حضرت عبد العظیم حسنى علیه السلام و شهررى / مجموعه رسالههاى خطّى و سنگى: ص ۲۲ (رساله «رسالةٌ فى فضل عبد العظیم علیه السلام»، صاحب بن عبّاد) .
| نام منبع : | حکمتنامه حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام |
| پدید آورنده : | محمد محمدی ری شهری |
| سایر پدیدآورندگان : | |
| تعداد جلد : | 1 |
| ناشر : | سازمان چاپ و نشر دارالحدیث |
| محل نشر : | قم |
| تاریخ انتشار : | ۱۳۹۱ |
| نوبت چاپ : | اول |