83
کرائم قرآن در فضائل اهل بیت علیهم السلام

پیامبران به کار برده است، از جمله در باره نبوّت عیسى علیه السلام در رابطه با حواریان، آن جا که مى‏فرماید:

(وَإِذْ أَوْحَیتُ إِلَى الْحَوَارِیّینَ أَنْ ءَامِنُواْ بِى وَ بِرَسُولِى قَالُواْ ءَامَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ.۱

و آن‏گاه که به حواریان وحى کردم که: «به من و فرستاده من، ایمان بیاورید» و آنان گفتند: ایمان آوردیم و تو گواه باش که ما تسلیم شدگانیم).

۲. کتاب آسمانی

طریقه اوّل (یعنى وحى و الهام) به کسانى اختصاص دارد که حجاب‏هاى معرفت قلبى را دریده باشند و امکان ارتباط قلبى با مبدأ، به قصد رسیدن به حقایق معرفت، برایشان فراهم باشد؛ امّا طریقه دوم، یک راه عمومى و همگانى است؛ یعنى عموم مردم که توانایى‏ شناخت قلبى را ندارند، مى‏توانند از این طریق کمک بگیرند.

در این طریق، خداى متعال، به واسطه سخنى که خود، معجزه است، به نبوّت پیامبر خود گواهى مى‏دهد؛ یعنى عموم مردم به روشنى مى‏فهمند که این سخن، سخن بشر نیست و انسان، هر اندازه هم مدارج علم و فرهنگ و ادب را پیموده باشد، باز نمى‏تواند چنان سخنى بگوید.

۳. معجزه

کارى را معجزه می‌گویند که نشان می‌دهد مدّعى نبوّت با خداى متعال، ارتباط دارد. به همین دلیل است که قرآن کریم، از این کار به «آیه» و «بیّنه» تعبیر مى‏کند، مانند: افکندن عصا و تبدیل آن به اژدها و زنده کردن مُردگان.

بر این اساس، هر گاه کسى که مدّعى نبوّت است، معجزه‏اى بیاورد، آن معجزه، گواهى عملى از جانب خداى متعال بر حقّانیت ادّعاى اوست.

1.. مائده: آیۀ ۱۱۱.


کرائم قرآن در فضائل اهل بیت علیهم السلام
82

بطلان عقیده کافران و مشرکان پرداخته، پیامبرش را از سلاح استدلال و برهان بهره‏مند مى‏سازد. از جمله لجاجت‏هاى مخالفان، نپذیرفتن قرآن به عنوان معجزه پیامبر( بود و این دستاویزى شد تا اصل رسالت آن پیامبر الهى را نیز انکار کنند. پیامبر خدا( در پاسخ این شبهات، به آیات این سوره، بویژه آیه آخر آن استناد نمود. خداوند بلندمرتبه به عنوان آخرین سخن در این سوره مى‏فرماید:

(قُلْ کفَى بِاللهِ شَهِیدَا بَینِى وَ بَینَکمْ وَ مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکتَابِ.

۰.بگو: خدا و آن کس که نزد او علم کتاب است، کافی‌اند که میان من و شما گواه باشند).

در این آیه پیامبر صلی الله علیه و آله فرمان یافته که به کافران بگوید: من دو شاهد که میان من و شما شهادت بدهند، ارائه مى‏کنم: شاهد نخست، خداوند است و شاهد دیگر، کسى که «علم الکتاب (دانش کتاب)» نزد اوست. این دو گواه، بر رسالت و پیامبرى من شهادت مى‏دهند و براى کسانى که حقیقتاً به دنبال دلیل هستند، کفایت مى‏کنند.

با این بیان، میزان اهمّیت شهادت «کسی که دانش کتاب نزد اوست»، آشکار مى‏شود.

معنای گواهی خدا

گواهی دادن خداوند متعال به صدق پیامبران، به چهار طریق قابل تصوّر است:

۱. وحى و الهام

خداوند متعال مى‏تواند پیامبر بودن یک نفر را براى مردم اعلام کند و به واسطه وحى و الهام، بر نبوّت او گواهى دهد؛ امّا این طریق، زمانى میسّر است که استعداد دریافت وحى و الهام در مردم فراهم باشد.

به عبارت دیگر، اشکال از طرف فرستنده نیست؛ بلکه از جانب گیرنده است؛ زیرا هر گاه گیرندگان (مردم) توانایى دریافت کلام خدا را داشته باشند، این امکان خواهد بود که خداوند متعال، حقّانیت نبوّت پیامبرش را مستقیماً به آنان ابلاغ کند.

از قرآن کریم استفاده مى‏شود که خداوند متعال، این روش را در باره نبوّت بعضى

  • نام منبع :
    کرائم قرآن در فضائل اهل بیت علیهم السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری؛ با همکاری مهدی کمانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 31228
صفحه از 593
پرینت  ارسال به