طباطبایى در تفسیر قیّم المیزان في تفسیر القرآن مینویسد: ظاهراً مراد از زبور، کتاب داوود علیه السلام است؛ چرا که در قرآن، کتاب او به این نام، نامیده شده است:
(وَءَاتَینَا دَاوُودَ زَبُورًا.۱
و به داوود زبور بخشیدیم).
مراد از ذکر نیز، یا تورات است که خداوند، در دو جا آن را «ذکر» نامیده است:
(فَسْٔلُواْ أهْلَ الذِّکرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ.۲
اگر نمیدانید از اهل تورات بپرسید).
(وَ لَقَدْ ءَاتَینَا مُوسَى وَ هَارُونَ الْفُرْقَانَ وَ ضِیاءً وَ ذِکرًا لِلْمُتَّقِینَ.۳
و هر آینه، به موسى و هارون، فرقان و نور و یادى براى تقواپیشگان دادیم).
یا مراد قرآن است که خداوند، در جاهاى مختلف قرآن، آن را «ذکر» نامیده است:
(إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکرٌ لِلْعَالَمِینَ.۴
این (قرآن)، جز یادى براى جهانیان نیست).
در این آیه آمده است که «پس از ذکر، در زبور نوشتیم که...». لذا اگر مراد از «ذکر»، قرآن باشد، چون زبور قبل از قرآن بوده است، باید بَعدیتى را که در آیه آمده است، بَعدیت رُتبتی دانست، نه زمانى؛ یعنى از نظر ارزش و مقام، زبور بعد از قرآن قرار دارد؛ وگر نه از نظر زمانى، اوّل زبور بوده است.
ولى با توجّه به تعبیراتى که در آیه به کار رفته، ظاهرًا مراد از «ذکر»، تورات باشد. در این صورت، عبارت «من بعد» نیز حقیقى است و چه بسا ظاهر تعبیر «کتبنا» با تورات، تناسب بیشتری داشته باشد تا با قرآن؛ چرا که تورات به شکل کتابی مکتوب نازل شد، ولی قرآن به شکل کلام شفاهی و غیر مکتوب، نازل شده است.