این آیه، به برهان فطرت، یکى از مهمترین دلائل خداشناسى، اشاره مىکند؛ بدین معنا که همه انسانها فطرتاً خداشناس هستند و بر اثر گناه و غفلت، این احساس فطرى، زنگار مىگیرد و گاهى به سبب مشکلات و تنگناهایى که ایجاد مىشود، این غبار از فطرت، زدوده مىشود و در آن حال، انسان به توحید مىگراید.
خداوند در این آیه میفرماید: آن گاه که آدمی در حالت اضطرار و ناچاری قرار میگیرد و تمام اسباب مادّی را بینتیجه میبیند، به قدرتی برتر امید دارد، او را میخوانَد و از او کمک میطلبد. این امید ناامیدان، همان خدای جهانیان است.
آیاتى که بدین نکته اشاره دارند، دو دستهاند:
۱. آیاتى که به مشکل خاصّى اشاره نمىکنند و مىگویند طبیعت انسان، به گونهاى است که چون در فشارها و سختىها قرار مىگیرد، خدا را به یاد مىآورد و به خدا قول مىدهد که به دستورهاى او گردن نهد. برای نمونه، خداوند مىفرماید:
(وَ إِذَا مَسَّ الْاِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائمًا فَلَمَّا کشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَن لَم یَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَسَّهُ کَذٰلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ مَا کانُواْ یَعْمَلُونَ.۱
و چون به انسان آسیبى برسد، ما را، به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده، مىخواند و چون گرفتارىاش را برطرف کنیم، مىگذرد، گویى که ما را براى گرفتارىاى که بدان دچار شده، نخوانده است. این چنین براى مسرفان، آنچه انجام مىدهند، زینت داده شده است).
۲. آیاتى که به حادثه خاصّى از مصائب زندگى اشاره دارد. مثلاً خداوند مىفرماید:
(هُوَ الَّذِى یُسَیِّرُکُمْ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ حَتَّى إِذَا کُنتُمْ فِى الْفُلْکِ وَ جَرَینَ بِهِم بِرِیحٍ طَیِّبَةٍ وَ فَرِحُواْ بِهَا جَاءَتْهَا رِیحٌ عَاصِفٌ وَ جَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِن کُلِّ مَکانٍ وَ ظَنُّواْ أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُاْ اللهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ لَئِنْ أَنجَیتَنَا مِنْ هٰذِهِ لَنَکونَنَّ مِنَ الشَّٰکِرِینَ.۲