51
کرائم قرآن در فضائل اهل بیت علیهم السلام

دوم، از نظریّه سوم ـ که مربوط به متکلّمان قدیم است ـ، استفاده شده و در قالب اصطلاحاتى به روزتر، به شکل یاد شده، در آمده است.

بر اساس آنچه در نقد نظریّه اوّل و دوم، توضیح داده شد، این نظریّه نیز نمى‏تواند فلسفه عصمت را بیان نموده، راز مصونیت انبیا از گناه و اشتباه را بگشاید و معلوم کند که چرا عصمت در انحصار افرادى معدود است؛ زیرا طبق این نظریّه، امور چهارگانه یاد شده، در هر کس باشد، داراى مقام عصمت مى‏شود.

نظریّه چهارم: اراده و انتخاب انسان

نگارنده، این نظریّه را براى اوّلین بار از روایات اسلامى استنباط و استخراج کرده و بر این عقیده است که تنها این نظریّه مى‏تواند بیانگر فلسفه عصمت باشد و راز مصونیت انبیا را بگشاید. چه خوب بود که نویسندگان و علماى ما، راز عصمت را از خود معصومان علیهم السلام مى‏پرسیدند و آن را در گفته‏هاى خودشان جستجو مى‏کردند.

بر اساس این نظریّه، عصمت، پدیده‏اى کاملاً ارادى و اختیارى است و اراده انسان در پیدایش این ویژگى، نقشی تعیین کننده دارد. از این رو، عصمت، در انحصار افرادى معدود نیست؛ بلکه همه انسان‌ها مى‏توانند این ویژگى را در خود ایجاد کنند.

توضیح، این که: بررسى دقیق متون اسلامى و روایاتى که در باره پیدایش ملکه «عصمت» در انسان، از امامان معصوم علیهم السلام رسیده‌اند، ما را به این نتیجه مى‏رساند که انسان، همان طور که مى‏تواند با به کار بردن واکسن‌هایى ویژه، از پیدایش بیماری‌هاى گوناگون جسمى، پیشگیرى و خود را از ابتلا به آن بیماری‌ها حفظ نماید، مى‏تواند تحت شرایطى خاص و انجام اعمالى ویژه، از آلودگی‌هاى معنوى و ابتلاى روانى به بیمارى گناه، پیشگیرى نماید و مصونیت پیدا کند.

تقوا و عصمت به یک ریشه مى‏رسند

براى ریشه‏یابى عصمت، ضرورى است که «تقوا» نیز تفسیر و ریشه‏یابى شود؛ زیرا تقوا و عصمت، هر دو از یک سنخ و یک ریشه‌اند.


کرائم قرآن در فضائل اهل بیت علیهم السلام
50

شخص معصوم، موجب عصمت او شده است. در این جا باز این پرسش پیش مى‏آید که: چرا خداوند، این عنایت را به دیگران نکرد تا آنها هم داراى مقام عصمت باشند؟

نظریّه سوم: موهبت الهى

سومین نظریّه در باره عصمت ـ که ضمن نظریّه دوم هم آمد ـ، آن است که عصمت، موهبتى الهى است که خداوند حکیم، آن را با توفیق و لطف و عنایت خویش، به شخص شایسته می‌دهد و در نتیجه، وی دارای مقام عصمت می‌گردد. این نظریّه، عقیده دانشمندان بزرگى همچون شیخ مفید، سیّد مرتضى و کلّیه کسانى است که حقیقت عصمت را به «توفیق و لطف خدا» تفسیر مى‏کنند.

در توجیه این که چرا خداوند متعال، این توفیق را در اختیار افراد معدودى قرار مى‏دهد، علّامه حلّى در کتاب کشف المراد مى‏فرماید:

۱.شخص معصوم از نظر جسمانى و روانى، داراى امتیازات خاصّى است که موجب مى‏شود در او ملکه اجتناب از گناه به وجود آید.

۲.براى شخص معصوم، آگاهى به مفاسد گناهان و ارزش اطاعت از خداى متعال، حاصل مى‏شود.

۳.علوم مذکور با تکرار وحى و یا الهام، تأیید مى‏گردد و در نتیجه، مفاسد گناهان، محسوس و وجدانى مى‏شود.

۴.شخص معصوم، نه تنها بر واجبات، بلکه بر ترک امورى که مستحب و راجح است، مؤاخذه مى‏شود، به طورى که حس مى‏کند به هیچ وجه اهمال در مورد او وجود ندارد؛ بلکه در کارهاى غیر واجب نیز شدیداً مورد مؤاخذه واقع مى‏شود.

۰.هنگامى که امور مذکور در شخصى جمع شد، او داراى مقام عصمت مى‏گردد.۱

با در نظر گرفتن مطالب گذشته، روشن مى‏شود که در دو نظریّه سابق، بویژه نظریّه

1.. کشف المراد: ص۴۹۴. نیز، ر. ک: بحار الأنوار: ج۱۷ ص۹۳ ـ ۹۴.

  • نام منبع :
    کرائم قرآن در فضائل اهل بیت علیهم السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری؛ با همکاری مهدی کمانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 30958
صفحه از 593
پرینت  ارسال به