441
کرائم قرآن در فضائل اهل بیت علیهم السلام

یکى دیگر از قرائنى که نشان مى‏دهد مسئله فدک، شخصى نیست و با اهداف امامت و رهبری مرتبط است، پاسخ امام رضا علیه السلام، بدین سؤال است که: چرا وقتى جدّتان امیر مؤمنان علیه السلام حاکم شد، فدک را تملّک نکرد تا به فرزندان خود بدهد؟

امام علیه السلام فرمود: «ولىّ ما ـ یعنی خداوند ـ حقوق ما را از کسانى که به ما ستم کردند، خواهد گرفت. ما سرپرست مؤمنانیم و به نفع آنان، فرمان مى‏رانیم و حقوق مؤمنان را از کسانى که بدانان ستم کردند، مى‏گیریم و چیزى براى خودمان نمى‏گیریم».۱

افزون بر موارد یاد شده، امیر مؤمنان ـ در جریان شورایی که خلیفه دوم برای تعیین جانشین خود مشخّص کرد ـ برای اثبات شایستگی خود برای خلافت، بدین سان به آیه مورد بحث، استناد فرمود:

۰.أ فیکُم أحَدٌ تَمَّ نُورُه مِنَ السَّماءِ حینَ قالَ: (وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ)؟ قالوا: لا.۲

۰.آیا در میان شما کسی هست که نصیبش از آسمان معیّن شده باشد، هنگامی که خداوند فرمود: (حقّ خویشاوند را بده)؟». گفتند: خیر.

این استدلال نیز به روشنی دلالت دارد که موضوع حقّ ذی القربی و از جمله فدک، مسئله‌ای شخصی نیست؛ بلکه موضوعی حکومتی است.

همچنین امام سجّاد علیه السلام در دوران اسارت، هنگامی که در شام، مورد اهانت یکی از مردم شام قرار گرفت، برای اثبات حقّانیت قیام عاشورا، به شماری از کرائم قرآن که در باره اهل بیت علیهم السلام است، استناد کرد و از جمله به آیه مورد بحث نیز استناد نمود. متن گفتگوی امام علیه السلام با مرد شامی، چنین است:

على بن الحسین علیه السلام به او فرمود: «آیا در سوره بنى اسرائیل، حقّى ویژه ما، نه همه مسلمانان، مى‏یابى؟».

1.. علل الشرائع: ج۱ ص۱۵۵، بحار الأنوار: ج۲۹ ص۳۹۶.

2.. تفسیر العیّاشی ج‏۲ ص۲۸۸، کنز العمّال: ج۵ ص۷۲۶، تاریخ دمشق: ج۴۲ ص۴۳۵، المناقب، خوارزمی: ص۳۱۵. در برخی منابع، این گونه آمده است: «أفیکم أحد تمّم الله نوره فی السماء حین قال (فَـٔاتِ ذَا ٱلْقُرْبَىٰ حَقَّهُ)».


کرائم قرآن در فضائل اهل بیت علیهم السلام
440

بکر رفت و درخواست باز گرداندن فدک را نمود و بدین منظور، نامه‏اى به ابو بکر نوشت. عمر در راه، فاطمه( را دید و گفت: نامه را نشانم بده، و به زور، نامه را از فاطمه( گرفت و حتّى وقتى فهمید فدک را به ایشان برگردانده، آب دهان بر روى آن نامه ریخت و آن را پاک و سپس پاره کرد.

امام کاظم علیه السلام این جریان را براى مهدى عبّاسى بیان فرمود و افزود: این، از مواردى است که با جنگ، گرفته نشده و باید به ما پس داده شود.

مهدى عبّاسى گفت: محدوده آن را برایم بگو. وقتى امام هفتم علیه السلام، حدود آن را مشخّص کرد، مهدى عبّاسى تعجّب کرد؛ زیرا بخش وسیعى از سرزمین‏هاى اسلامى را در بر مى‏گرفت. سپس پرسید: همه آن جزو «فَى‏ء» است؟ امام علیه السلام فرمود: «آری». مهدى عبّاسى گفت: خیلى زیاد است. باید در باره آن بیندیشم.۱ سرانجام نیز اقدامی نکرد.

۲. هارون الرشید، اصرار داشت که امام هفتم علیه السلام فدک را پس بگیرد و امام علیه السلام خوددارى مى‏کرد تا این که با اصرار فراوانِ هارون الرشید، امام علیه السلام راضى شد. تنها فرمود: «باید کامل، آن را باز گردانى». هارون گمان مى‏کرد فدک، به باغ بزرگى که در کنار مدینه است، محدود می‌شود. از این رو، از امام علیه السلام خواست حدود آن را مشخّص کند و گفت: سوگند به حقّ جدّت پیامبر، هر چه قدر باشد، مى‏دهم.

امام علیه السلام فرمود: «مرز اوّل فدک، عَدَن است». چهره هارون الرشید، متغیّر شد و گفت: ادامه بده. فرمود: «مرز دوم آن، سمرقند است». چهره‏اش، بیشتر تغییر کرد. سپس فرمود: «مرز سوم، افریقاست». در این هنگام، چهره هارون، سیاه شد و گفت: حدّ دیگرش چیست؟ فرمود: «ساحل دریا، آن جایى که با قوم خزر و ارمنستان، همسایه است».۲

1.. تفسیر الکافى: ج۱ ص۵۴۳.

2.. المناقب، ابن شهرآشوب: ج۳ ص۴۳۵، بحار الأنوار: ج۲۹ ص۲۰۰. در بحار الأنوار، به جاى «الجَزَر»، «الخزر» آمده است. «الجزر» جایى است در صحرا و شهرى و بخشى از «حلب»، امّا معناى «خزر»، مناسب‏تر مى‏نماید، چون اوّلاً امام علیه السلام، جهات شرق، جنوب و غرب را بیان فرموده و تنها شمال مانده که با «خزر و ارمنستان»، این جهات جغرافیایى، کامل مى‏شود. «خزر و ارمنستان» با ساحل دریا (سیف البحر) که در روایت آمده، همسایه‏اند. ثالثاً با ذکر افریقا، بالطبع، قضیۀ «الجزر» نیز منتفى مى‏شود، چون در جانب غرب جهان اسلام در آن زمان قرار داشت.

  • نام منبع :
    کرائم قرآن در فضائل اهل بیت علیهم السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری؛ با همکاری مهدی کمانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 31635
صفحه از 593
پرینت  ارسال به