از راه فسادگران، پیروی مکن).
گفتنى است منافقان شهادت مىدادند که پیامبر صلی الله علیه و آله «رسول اللّه»، یعنی فرستاده خداست، ولى قرآن مىفرماید: دروغگو هستند؛ یعنى گفتار و قلبشان هماهنگ نیست، وگر نه محمّد صلی الله علیه و آله رسول اللّه است:
(وَ اللهُ یشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ.۱
خداوند، شهادت مىدهد که منافقان، دروغگو هستند).
در این باب، آیات و روایات فراوانى آمده و بدیهى است که فقدان صداقت در برخى عرصهها یا برخى مراتب، مساوى با وجود کذب و در نتیجه، گناه است و محال است خدا، دستور دهد از کذب و فسق و فجور و انحراف در هر زمینهاى پیروى شود. حتّى اعوجاجها و انحرافهاى عقیدتى ـ سیاسى که کمتر از انحراف اخلاقى نیست و نتیجهاش پیدایش خوارج، منافقان، سلفیگرى و... مىشود.
حال که اثبات شد معنای «الصادقین» در آیه، کسانی هستند که دارای کاملترین مراتب صدق در همه عرصهها هستند، اثبات میگردد که تنها مصادیق آنان، پیامبر و اوصیای او ـ علیهم سلام اللّٰه أجمعین ـ است.
فخر الدین رازى، برهان محکمی در ذیل آیه دارد که اثبات میکند مصداق «الصادقین» در این آیه، معصومان علیهم السلام است.
او میگوید: چون خداوند به صورت مطلق و بدون قید مىفرماید: با صادقین باشید، پس قطعاً «صادقین» باید معصوم باشند تا واجب الإطاعه گردند؛ وگر نه اگر معصوم نباشند، آلوده به گناه و پلیدىها خواهند شد و ممکن نیست خدا بفرماید: از گناه و آلودگى پیروى کنید؛ زیرا تناقض مىشود که یک جا بگوید: دروغ نگو، شراب مخور، گناه نکن و در جاى دیگر بگوید: پیرو دروغگو، شرابخوار و گناهکار باش. این، همان