۱. برهان عقلى
صدق، قلمرو گستردهاى دارد و صدقِ کردارى، گفتارى، عقیدتى، اخلاقى، اجتماعى و... را شامل مىگردد. این عناوین و عرصهها نیز مراتبى دارند و از مرتبه ضعیف و متوسّط تا قوى را در بر مىگیرند.
بنا بر این، اگر خداى متعال امر کند که از «صادق» پیروی کنید و «صدق» را به نوع خاصّی مقیّد نسازد، در مییابیم که مراد الهی، صدق در همه عرصههاست؛ یعنی آن شخص نمیتواند در عرصهای واجد صدق و در عرصه دیگری فاقد آن باشد. مثلاً در اقوال، صادق، ولی در کردار، کاذب و در نتیجه، فاسق باشد. همچنین وقتی «صادقین» پیشوایی و امامت دیگران را بر عهده دارند، نمیتوانند در مرتبههاى ضعیف صدق باشند. لذا پیروى از صادقی که این گونه نیست، یعنى پیروى از کذب و یا فسق او و عقلاً از خداى حکیم، چنین حکمى قبیح است و از قادر متعال و مطلق، قبیح صادر نمىشود.
همچنین قرآن، صریحاً از پیروى کسانی که در نقطه مقابل صادقین هستند، نهى میکند و مىفرماید:
(وَلاَ تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکرِنَا وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ.۱
و از آن کس که قلبش را از یاد خود غافل ساختهایم و از هوس خود پیروى کرده، اطاعت مکن).
(وَ لاَ تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ الْمُنَافِقِینَ....۲
از کافران و منافقان، فرمان مبر).
(فَلاَ تُطِعِ الْمُکَذِّبِینَ.۳
از تکذیبکنندگان، اطاعت نکن).
(وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ.۴