نوبت به پایمال کردن حقوق ضعفا نمىرسد، بلکه از ضعیفان، حمایت و دستگیرى مىشود. اگر نظام مطلوب الهى به صورت ایدئال اجرا گردد، جایگاه واقعى حاکمان، نه در برگههاى رأى که در قلب مردم است و مردم به جاى انتخاب اکثرى، به انتخاب بهترین، روى مىآورند. مردم در چنین جامعهاى انتخاب خدا و قرآن را انتخاب خود دانستهاند و با این برگزیدگان خود، ارتباطى عمیق و صمیمى دارند و از جان و دل، دوستدار و حامى ایشاناند و در برابر دشمنانشان، استوار هستند.
رهبران چنین جامعهاى نیز صلاح و سداد ملّت خود را سرلوحه خویش قرار داده، در جهت اقامه عدل و توحید، به ارشاد مردم مىپردازند و هرگز به تباه شدن حقّى در برابر استحکام حکومت خود، راضى نخواهند شد. امیر مؤمنان على علیه السلام که با درخواست و بیعت خودِ مردم، حکومت را به دست گرفته بود، هیچ گاه حاضر نشد این حکومت را با ارعاب و تهدید، حفظ کند و زمانى که مردم به جهت ضعف ایمان، از یارى او سر باز زدند، با آن که به ابزار و سیاست اصلاح آنان و مطیع ساختنشان آگاه بود، چنین کارى نکرد. از ایشان روایت شده که میفرماید:
۰.إنّی لَعالِمٌ بِما یُصلِحُکُم.۱
۰.من خوب مىدانم چگونه مىتوان شما را اصلاح کرد و به راه آورد.
امام علی علیه السلام به راحتى مىتوانست با زور و اجبار، آنان را رام و با خود همراه سازد؛ امّا این روش را نامشروع مىدانست. پس راضى به شکست حکومت شد، ولى از مسیر حقیقت و جوانمردى، منحرف نگشت.۲