کسانى دل در گرو آیین حق نهاده بودند و على علیه السلام، اوّلین مردى بود که ایمان آورده و بر پیامبرى محمّد صلی الله علیه و آله، گواهى داده بود.
پیامبر صلی الله علیه و آله، پس از سه سال دعوت پنهانى، اکنون با آیه الهى (و خویشان نزدیکت را بیم ده)، مأموریت یافته بود که فراخوانى به آیین حق را علنى سازد و در این جهت، از نزدیکان خود آغاز کند.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله، على علیه السلام را به فراهم آوردن غذا و سامان دادن ضیافتى مأمور ساخت تا بنى عبد المطّلب، گِرد آیند و پیامبر صلی الله علیه و آله پیامش را ابلاغ کند. چنین شد؛ ولى روز اوّل با جنجالآفرینى ابو لهب، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله، موضوع را مطرح نکرد. فرداى آن روز، ضیافت را تکرار کرد و پس از صرف غذا، سخن را با ستایش خداوند آغاز کرد و فرمود: «راهنما به قوم خود دروغ نمىگوید و...».
کلام پیامبر صلی الله علیه و آله پایان یافت و جز على علیه السلام، هیچ کس به همگامى و همراهى او و ایمان آوردن به آیین الهى برنخاست؛ امّا پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: «بنشین!» و این جریان، سه بار تکرار شد. آنگاه فرمود:
۰.بنشین که تو برادر و وزیر و وصىّ من و پس از من، خلیفه من هستى.
و خطاب به حاضران فرمود:
۰.بىتردید، این، برادر و وزیر و وصى و خلیفه من بر شماست. پس گوش به فرمانش باشید و از وى، اطاعت کنید.
آنگاه، آنان که دلى تیره، چشمانى تار و گوشهایى بسته داشتند، در برابر حق، گردن ننهادند و در برابر کلام پیامبر خدا صلی الله علیه و آله، گرانجانى کردند و ابو طالب را به سخره گرفتند و....
امّا حق، چیرگى یافت و کلام پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از آن محدوده تنگ، فراتر رفت و این حقیقت، چونان فضیلتى بزرگ در کنار دیگر فضائل على علیه السلام رقم خورد و سندى استوار براى اثبات ولایت او در کنار دهها سند دیگر، شکل گرفت و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله، همسویى و همگامى نبوّت و ولایت را عملاً اعلام کرد و در آغازین روز اعلان عمومى دعوتش، تداوم رهبرى را پس از خود، نشان داد و آن را به حافظه تاریخ سپرد.
مهم، آن است که جایگاه کلام پیامبر خدا صلی الله علیه و آله تبیین گردد. پیامبر صلی الله علیه و آله در زمانى جمله