حدیثى اهل سنّت، مانند غریب القرآن ابو عُبید قاسم بن سلّام هروى (م۲۲۴ق)،۱ شفاء الصدور ابو بکر نقّاش موصلى بغدادى (م ۳۵۱ ق)،۲ الکشف و البیان ابو اسحاق ثعلبى نیشابورى۳ و شواهد التنزیل حاکم ابو القاسم حسکانى۴ آمده است.۵
ثانیاً نباید این داستان را با داستان اصحاب فیل سنجید، چون آن داستان، حادثهاى شخصى بوده و این دیگری، حادثهاى عمومى و همگانى که براى تمام مردم مکّه رخ داد. به عبارتى نمىتوان انتظار داشت حادثهاى شخصى، مانند حادثهاى عمومى انعکاس اجتماعى یابد.
ثالثاً این ادّعاى ابن تیمیّه که مؤلّفان، آن را نقل نکردهاند، گزافهاى بیش نیست؛ زیرا بسیارى از مفسّران، محدّثان و مورّخان، آن را نقل کردهاند.
رابعاً سند آن به حُذَیفة بن یَمان، صحابى بزرگ و سفیان بن عُیَینَه، یکى از پیشوایان علم حدیث و تفسیر و ثقه در روایت مىرسد و حافظان و مفسّران و محدّثان، بر خبر آن دو اعتماد کرده و با آن خبر به تفسیر آیه پرداختهاند.
شبهه ششم. معذّب شدن مسلمان، بعید است
از این حدیث استفاده مىشود که نعمان بن حارث، مسلمان بود و مبانى اسلام را قبول داشت. پس چگونه امکان دارد مسلمانى در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله، به چنین عذابى دچار شود؟!
پاسخ شبهه ششم
نقلهاى تاریخى و حدیثى نشان مىدهند که او نه تنها گفتار پیامبر صلی الله علیه و آله را قبول نداشت، بلکه به خداوند نیز معترض بود که چرا چنین فرمانى در باره امیر مؤمنان على علیه السلام به پیامبر خویش صلی الله علیه و آله داده است. این حالت، بدترین و شدیدترین مرتبه از مراتب کفر و ارتداد