(إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ.۱
تو تنها هشدار دهندهاى، و براى هو قومى، هدایتگری است).
به نظر فخر رازى، در همه این موارد، کلّمه «إنّما» براى حصر است. فقط وقتى به آیه ولایت مىرسد، ادّعا مىکند که «إنّما» مفیدِ حصر نیست. ظاهراً ایشان با ولایت مشکل دارد، نه با معناى کلمه «إنّما»؛ وگر نه توجیه علمى براى فرقى که گذاشته، وجود ندارد.
۳. لُبّ سخن فخر رازی، این است که «إنّما»، حصر حقیقی نیست، مانند مثالهایی که بیان کرده است، در حالی که اصل «إنّما» برای حصر حقیقی وضع شده است و حمل آن بر حصر اضافی، نیازمند دلیل و قرینه است و به دلیل نزول جداگانه آیه ولایت و سبب نزول خاصّ آن، چنین قرینهای وجود ندارد.
همچنین باید افزود که برداشت فخر رازی از حصر در آیه دوم، نادرست است؛ چرا که این آیه میفرماید: زندگی دنیا، چیزی جز لهو و لعب و... نیست (یعنی فقط لهو و لعب است)، نه این که تنها زندگی دنیا، لهو و لعب باشد.
۳. ناسازگاری حصر حقیقی با امامت سایر ائمّه
آلوسی، شبهه کرده که اگر استدلال شیعه به این آیه تمام باشد، در این صورت، امامت و سرپرستی یازده امام دیگر نفی میگردد؛ زیرا لازمه حصر حقیقی در آیه، انحصار حاکمیت و سرپرستی در خدا و رسول صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام و نفی از غیرِ آنان است.۲
در پاسخ، باید اشاره کرد که نزول سوره مائده، در اواخر عمر شریف پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است. لذا آیه ولایت، بیانگر سرپرست مسلمانان بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله است؛ امّا از آن جایی که ضرورت وجود امام در هر زمانی، مورد اتّفاق شیعه و اهل سنّت است،۳ باید ولایت بر مسلمانان به وسیله سرپرست جامعه، استمرار داشته باشد. بنا بر این، آیه ولایت،