301
کرائم قرآن در فضائل اهل بیت علیهم السلام

را به هنگام خارج شدن از مسجد الحرام، ملاقات کرد و مدّتى با ایشان به گفتگو پرداخت. گروهى از سران قریش، در مسجد نشسته بودند و این منظره را از دور مى‏دیدند. هنگامى که عاص وارد مسجد شد، به او گفتند: با که صحبت مى‏کردى؟ گفت: با این مردِ اَبتَر!

دیگر دشمنان پیامبر صلی الله علیه و آله، مانند: ولید بن مُغَیره، ابو جهل، عُقبَة بن ابی ‌مُعیط، کعب بن اشرف و ابو لهب نیز پیوسته ایشان را با این لقب، شماتت می‌کردند.۱

توضیح آن که، پیامبر صلی الله علیه و آله، از خدیجه( دو پسر داشت: قاسم و طاهر. طاهر را عبد اللّه‏ نیز مى‏نامیدند. این دو پسر در مکّه از دنیا رفتند و پیامبر صلی الله علیه و آله بى پسر شد. این موضوع، زبان بدخواهانِ قریش را گشود و تعبیر «أبْتَر» را براى ایشان انتخاب کردند. البتّه پیامبر اکرم در مدینه در سال هشتم هجرى، از همسر دیگرى به نام ماریه قِبطی، پسرى به نام ابراهیم داشت که او نیز پیش از دو سالگى درگذشت.

این که مشرکان، این لقب را به پیامبر صلی الله علیه و آله دادند، از آن رو بود که براى فرزند پسر، اهمیّت بسیاری قأئل بودند، چون او را ادامه دهنده راه و برنامه‏هاى پدر مى‏دانستند. بعد از این ماجراها، آنان گمان مى‏کردند با رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برنامه‏هایش به علّت نداشتن فرزند پسر، تعطیل خواهد شد و نام و یاد او، منقطع می‌گردد۲ و از این رو، خوش‌حال بودند.

سوره «کوثر»، در پاسخ به این شماتت، نازل شد و پیامبر صلی الله علیه و آله را به بقای نسل و ادامه راه و برنامه‌های او، بشارت داد و دشمن ایشان را ابتر نامید.

تفسیر

در آیه اوّل، خداوند می‌فرماید: (إِنَّا أَعْطَيْنَاکَ ٱلْكَوْثَرَ). سیاق کلام، سیاق بشارت است، نه

1.. مجمع البیان: ج۱۰ ص۸۳۶، الاحتجاج: ج۱ ص۴۱۱، تفسیر مقاتل بن سلیمان: ج‏۴ ص۸۸۰، تفسیر الثعلبی: ج‏۱۰ ص۳۰۷، الدرّ المنثور: ج۶ ص۴۰۱ و ۴۰۴، تاریخ دمشق: ج۳ ص۱۲۸، زاد المسیر: ج۴ ص۴۹۸. تفسیر القرطبی: ج۲۰ ص۲۲۲، نیز، ر. ک: تفسیر الطبری: ج۳۰ ص۴۲۶ ـ ۴۲۷.

2.. ر. ک: مفردات ألفاظ القرآن: ص۱۰۷.


کرائم قرآن در فضائل اهل بیت علیهم السلام
300

«کثرة» و بر وزن «فوعل»، به معنای هر چیز فراوان است. برای مثال به غبار شدید و فراوان یا شخص دارای خیر بسیار، کوثر اطلاق می‌شود.۱ در این سوره، «کوثر» به قرینه سیاق امتنان و فعل اعطا، به معنای خیرِ فراوان است.

«نَحَرَ» از مادّه «النحر»، بر وزن قند، به معنای قسمت فوقانی سینه است و از این رو، به ذبح شتر با وارد کردن دشنه به بالای سینه حیوان، جایی که حلقوم آن پیداست، نَحْر گویند.۲ همچنین هنگامی که شخص در نماز، راست می‏ایستد و سینه خود را به سمت قبله می‌کند، می‌گویند: «نَحَرَ الرجلُ فی الصلاة».۳

«شانئ»، اسم فاعل از فعل «شَنِئَ» است. این فعل به معنای دشمن داشتن و کینه ورزیدن است.۴ بنا بر این، «شانئ» به معنای مبغض، دشمن و بدخواه است.

«أبتر»، صفت مشبّهه از مادّه «بتر» است. «بَتَرَتِ الدابةُ»، یعنی «دُمِ حیوان، قطع شد».۵ بنا بر این، «أبتر»، در اصل به معنای دُم‌بُریده است؛ امّا در معانی مقطوع الخیر، مقطوع الذکر، مقطوع النسل و... به کار می‌رود.

سبب نزول

یکى از سران مشرکان، عاص بن وائل،۶ که از دشمنان سرسخت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بود، ایشان

1.. لسان العرب: ج‏۵ ص۱۳۳.

2.. العین: ج‏۳ ص۲۱۰.

3.. لسان العرب: ج‏۵ ص۱۹۷.

4.. العین: ج‏۶ ص۲۸۷، لسان العرب: ج‏۱ ص۱۰۱.

5.. العین: ج‏۸ ص۱۱۷.

6.. عاص بن وائل، از جمله دشمنان سرسخت و مسخره‌کنندگان تیره‌بخت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله است که طبق برخی روایات، از جمله کسانی است که آیۀ (إِنَّا کَفَیناکَ الْمُسْتَهْزِئینَ) (حجر، آیۀ ۹۵) در بارۀ او نازل شده است (ر. ک: الخصال: ص۲۷۹). همچنین نقل شده که او به همراه عدّه‌ای از قریش به خانۀ ابو طالب رفتند و از او خواستند که برادرزاده‌اش را از دعوت به توحید و اسلام، باز دارد و در همان جریان بود که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «به خدا سوگند، اگر خورشید را در دست راستم و ماه را در دست چپم بگذارید، رسالتم را ترک نمی‌کنم» (البدء و التاریخ: ج۴ ص۱۴۷ ـ ۱۴۸). وی پدر عمرو عاص ملعون است که در زمان معاویه ـ علیه الهاویه ـ حاکم مصر شد.

  • نام منبع :
    کرائم قرآن در فضائل اهل بیت علیهم السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری؛ با همکاری مهدی کمانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 31069
صفحه از 593
پرینت  ارسال به