در مقابل، گروهى دیگر با شنیدن آیات، عبرت مىگیرند و بر ایمانشان افزوده مىشود:
(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ ءَایاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَ عَلىٰ رَبِّهِمْ یتَوَکَّلُونَ.۱
مؤمنان، همان کسانىاند که چون یاد خدا به میان مىآید، دلهایشان بلرزد و چون آیات او را بر ایشان خوانند، بر ایمانشان بیفزاید و بر پروردگارشان، توکّل مىکنند).
در بخش اوّل آیه یاد شده، (لِنَجْعَلَها لَکُمْ تَذْکِرَة)، به هدایت ربوبى، اعم از هدایت به معناى نشان دادن راه و هدایت به معناى ایصال و رساندن به مطلوب و مقصد، آمده است. به عبارتى دیگر، سنّت کلّى ربوبى و الهى که در هستى جارى است، آن است که هر نوعى از انواع موجودات را به کمال شایسته خودش به حسب وجود خاصّ آن، هدایت کند؛ یعنى خداوند، آن موجود را به چیزى مجهّز مىسازد که او را به غایت و هدفش برساند، چنان که خداوند فرموده:
(قَالَ رَبُّنَا الَّذِى أَعْطَىٰ کُلَّ شَىْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدىٰ.۲
گفت پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیزى را به او بخشید، آنگاه هدایتش کرد).
و نیز آن جا که فرموده است:
(الَّذِى خَلَقَ فَسَوّىٰ * وَ الَّذِى قَدَّرَ فَهَدَىٰ.۳
کسى که آفرید و سامان داد، و کسى که اندازه گرفت، پس هدایت کرد).
انسان با سایر مخلوقات، در این معنا شریک است که تکامل تکوینى و سلوک وجودىاش، با هدایت الهی است که او را به سوى غایت مطلوبش به پیش مىبرد؛ ولی استکمال تشریعى، مختصّ به انسان است، زیرا نفس انسانى با انجام دادن افعال