پس از آن شب، على علیه السلام به غار ثور مىرفت و مایحتاج پیامبر صلی الله علیه و آله و همراهش را بدانها مىرساند. پیامبر صلی الله علیه و آله، على علیه السلام را به اداى امانتها سفارش کرد و خود، رهسپار مدینه شد.
پس از آن، على علیه السلام، به همراه مادرش فاطمه بنت اسد و فاطمه( دختر پیامبر خدا و فاطمه دختر زبیر، از مکّه خارج شد و آهنگِ یثرب کرد. قریش، از این حرکت آگاه شدند و چون سوارانى به تعقیبش فرستادند و خواستند جلوى وى را بگیرند، با برخورد شجاعانه وى رو به رو شدند و ناکام، باز گشتند.
پیامبر صلی الله علیه و آله در محلّه قبا به انتظار على علیه السلام نشسته بود و چون على علیه السلام به ایشان ملحق شد، همگى به سوى یثرب، حرکت کردند.
تفسیر
فهم درست و دقیق این آیه، میسّر و ممکن نخواهد شد، مگر آن که سه آیه قبل از آن، بررسی شود. خداوند در آن آیات میفرماید:
۰.(و از مردم کسى است که گفتارش در زندگانى دنیا، تو را به شگفتى وا میدارد و خدا را در آنچه به دل دارد، گواه مىگیرد، در حالى که او دشمنترینِ دشمنان است و چون باز گردد و پشت کند، بکوشد تا در زمین، تباهى کند و کِشت و نسل را نابود سازد و خداوند، تباهى و فساد را دوست ندارد، و چون بدو گفته مىشود: «از خدا پروا کن!»، نخوت، او را به گناه مىکشانَد. پس جهنّم براى او بس است و چه خوابگاه بدى است).۱
آیه مورد بحث، دقیقاً مقابل آیات یاد شده است. در این آیه خداوند میفرماید: «تنها بعضى از مردم، که چه بسیار اندکاند! تن به چنین فداکارى بزرگى مىدهند» و در آن آیات نیز میفرماید: «بعضى از مردم، که چه پست و حقیرند!، به چنین رذالتهایى دل، خوش مىدارند»؛ یعنى گروهى که به گناه خویش افتخار مىکنند، مغرور و خودبین