۰.پیامبر خدا که بیم داشت آنان به وی نیرنگ زنند پس خداوند صاحب کَرَم، وی را از دسیسهها نجات داد.
۰.و پیامبر خدا در غار، شب را با امنیت گذراند در حالی که محفوظ و در حراست خداوند و در پسِ پردهها بود.
۰.شب را میگذراندم، در حالی که آنان را زیر نظر داشتم و آنان به من مظنون نشده بودند و خود را برای کشته شدن و اسارت، آماده کرده بودم.
۳. از ابن عبّاس روایت شده که گفت:
۰.على علیه السلام، شبى که پیامبر صلی الله علیه و آله از دست مشرکان خارج شد، به جاى ایشان در بسترش خوابید تا امر بر قریش پوشیده بماند و در این ماجرا، آیه (و از مردم، کسى است که از جانش براى رضاى خدا مىگذرد) نازل شد.۱
۴. باز از او به سند صحیح نقل شده که گفت:
۰.علی علیه السلام جان خود را فروخت و لباس پیامبر صلی الله علیه و آله را پوشید و در جای او خوابید، در حالی مشرکان به دنبال پیامبر صلی الله علیه و آله بودند و پیامبر صلی الله علیه و آله کسایی به تنِ او نموده بود و قریش، خواهان قتل پیامبر صلی الله علیه و آله بودند. بنا بر این، آنان علی علیه السلام را زیر نظر داشتند، در حالی که میپنداشتند او، پیامبر صلی الله علیه و آله است و علی علیه السلام کسایی به تن داشت.۲
۵. ثعلبى در تفسیر خود و نیز دیگران از ابن عبّاس، ابو رافع و هند بن ابی هاله نقل مىکنند که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
۰.خداوند به جبرئیل و میکائیل، وحى کرد که: «من بین شما دو تن، برادرى برقرار کردم و عمر یکى از شما را بیشتر از دیگرى قرار دادم. کدام یک از شما حاضر است ایثارگرى کند؟». هر دو از مرگ، اظهار کراهت و ناخشنودى کردند. پس خدا به آن دو وحى فرستاد که: «چرا مثل على بن ابن طالب نیستید که بین او و محمّد، برادرى ایجاد کردم و او [علی علیه السلام] در بسترش خوابید تا با جانش از او محافظت کند؟ به سوى زمین بروید و او را از [شرّ] دشمنش پاس بدارید». پس