109
کرائم قرآن در فضائل اهل بیت علیهم السلام

۰.عَلِیٌّ مِنّی کَنَفْسی، طاعَتُهُ طاعَتی، وَ مَعصِیتُهُ مَعصِیَتی.۱

۰.على نسبت به من، چون جان من است. پیروى از او، پیروى از من و نافرمانى از او، نافرمانى از من است.

و در حدیث دیگرى می‌فرماید:

۰.عَلِیٌّ کَنَفْسی، لا فَرقَ بَینی وَ بَینَهُ إلَّا النُّبُوَّة.۲

۰.على به مانند جان من است. بین من و او جز پیامبرى، فرقى نیست.

و باز مى‏فرماید:

۰.فَأَمّا عَلِیٌّ فَأَنَا هُوَ وَ هُوَ أَنَا.۳

۰.امّا على، من اویم و او، من است.

در باره این پیام، فخر رازى در تفسیر خود، نکته قابل تأمّلى آورده است. او مى‏نویسد:

۰.در رى مردى به نام محمّد بن حسن حمصى مى‏زیست که معلّم اثنا عشریّه (امامیّه) بود. او عقیده داشت مقام على بن ابى طالب علیه السلام از همه پیامبران بالاتر است، به استثناى خاتم الأنبیا صلی الله علیه و آله. دلیل سخنش آیه مباهله بود که به صراحت مى‏گوید: على علیه السلام جان پیامبر صلی الله علیه و آله است و چون حقیقت انسان جان اوست، پس على باید در همه فضائل و کمالات با پیامبر صلی الله علیه و آله یکسان باشد، مگر مقام نبوّت که على علیه السلام حائز آن نیست؛ امّا برترى پیامبر صلی الله علیه و آله بر همه انسان‏ها امرى است که دلیل قاطع، آن را اثبات مى‏کند. آن گاه به حدیثى استشهاد مى‏کرد که پیامبر صلی الله علیه و آلهفرموده است: «کسى که مى‏خواهد به دانش آدم و بندگى نوح و خلیل بودن ابراهیم و هیبت موسى و برگزیدگى عیسى بنگرد، به على بن ابى طالب نگاه کند».۴

فخر رازى، پس از نقل این سخن و شاهد آن، عقیده معلّم اثنا عشریّه را خطا دانسته، مى‏نویسد:

۰.اجماع داریم که پیامبر بر غیر پیامبر، مقدّم و از او برتر است و على علیه السلام پیامبر نیست. پس سایر انبیا از على علیه السلام برتر هستند.۵

1.. الخصال: ص۴۹۶ ح ۵، الأمالی، صدوق: ص۱۴۹، بشارة المصطفى: ص۴۴.

2.. الصراط المستقیم: ج۱ ص۲۵۲.

3.. الکافی: ج۸ ص۳۱۹ ح ۵۰۲، براى مطالعۀ بیشتر، ر.ک: دانش‏نامۀ امیر المؤمنین علیه السلام: ج۸ ص۲۰ ـ ۲۳ و ص۸۷ ـ ۸۹.

4.. کمال الدین: ص۲۵، شواهد التنزیل: ج۱ ص۱۰۰ و ۱۰۳، تاریخ دمشق: ج۴۲ ص۳۱۳: «مَن أرادَ أن یَرىٰ آدمَ فی عِلمِهِ، وَ نوحاً فی طاعَتِهِ وَ إبراهیمَ فی خُلَّتِه، وَ موسىٰ فی هَیبَتِهِ، وَ عیسىٰ فی صَفوَتِهِ، فَلْیَنْظُرْ إلىٰ عَلیِّ بنِ أبی طالبٍ».

5.. مفاتیح الغیب: ج‏۸ ص۲۴۹.


کرائم قرآن در فضائل اهل بیت علیهم السلام
108

است. ابن جوزی (ق۶ ق) در تفسیر خود در این مسئله پنج قول، از جمله سخن شعبی را بیان می‌کند؛ ولی چنین رأیی را گزارش نمی‌کند؛ یعنی چنین سخنی مطرح و معقول نبوده، وگر نه آن را نیز می‌افزود، خصوصاً برای این که قول اوّل را ـ که مراد از «انفس» را علی بن ابی طالب می‌داند ـ، با تکثیر احتمالات، تضعیف کند.۱

از سوی دیگر، اطلاق «نفْس (جان پیامبر)» بر على علیه السلام در احادیث دیگر، نمونه و کاربرد داشته است.۲ بیهقى در کتاب المحاسن و المساوی، از مردى از بنى هاشم روایت مى‏کند:

۰.در بصره در مجلس محمّد بن عایشه حاضر بودم. از میان جمع، مردى برخاست و گفت: اى ابو عبد الرحمان! از بین یاران پیامبر خدا، کدام برترین بودند؟ وى پاسخ داد: ابو بکر، عمر، عثمان، طلحه، زبیر، سعد، سعید، عبد الرحمان بن عوف و ابو عبیده جرّاح. مرد پرسید: پس على بن ابى طالب کجا رفت؟ ابو عبد الرحمان جواب گفت: اى مرد! آیا از من در باره یاران پیامبر صلی الله علیه و آله مى‏پرسى، یا خود او؟ گفت: بلکه از یاران او. ابو عبد الرحمان گفت: خداوند متعال مى‏فرماید: (بیایید پسرانمان و پسرانتان را و زنانمان و زنانتان را و ما خودمان و شما خودتان را فرا خوانیم...). چگونه یاران پیامبر صلی الله علیه و آله همچون نفس وى خواهند بود؟۳

در حدیث دیگرى رسول خدا صلی الله علیه و آله مى‏فرماید:

1.. زاد المسیر: ج۱ ص۲۸۹.

2.. ر. ک: دانش‌نامۀ امیر المؤمنین: ج۸ ص۶۷ (جان من).

3.. المحاسن و المساوی: ص۴۲ (به نقل از دانش‏نامۀ امیر المؤمنین: ج۸ ص۲۳ ح ۳۰۶۲).

  • نام منبع :
    کرائم قرآن در فضائل اهل بیت علیهم السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری؛ با همکاری مهدی کمانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 31329
صفحه از 593
پرینت  ارسال به