و چون پروردگارش، ابراهیم را با کلماتى بیازمود و وى، آن همه را به انجام رسانید، [خدا به او] فرمود: من تو را پیشواى مردم قرار دادم).
نبىّ مکرّم اسلام نیز علاوه بر مقام نبوّت و رسالت، حائز مرتبه امامت بوده است. در این باره مکاتبه امام على علیه السلام و معاویه، قابل توجّه است. معاویه در یکى از نامههاى خود به امام على علیه السلام، نقش امامت و هدایتگرى پیامبر صلی الله علیه و آله را منکر مىشود و وظیفه ایشان را فقط ابلاغ رسالت و رساندن پیام خدا به مردم مىداند، نه کار سرپرستى جامعه اسلامى. در نتیجه، تعیین ولى و امام پس از خود نیز معنا نخواهد داشت! معاویه در نامه خود مىنویسد:
۰.پیامبر، همانند بقیه پیامبران، فقط یکى از فرستادگان خداوند به سوى مردم بود که رسالت خود را نیز ابلاغ کرد و غیر از این، هیچ مأموریت و تکلیف دیگرى نداشت.
امام على علیه السلام در پاسخ وى چنین نگاشتند:
۰.این که تو [امامت] پیامبر را انکار کردهاى و پنداشتهاى که او فقط یک رسول بود، نه امام، این در حقیقت، انکار همه پیامبرانى است که امامت مردم را نیز بر عهده داشتند؛ ولى ما بر خلاف تو شهادت مىدهیم که او، هم رسول بود، هم نبى بود و هم امام.۱
نکته مهمّ دیگر آن که امامت در طول نبوّت و در ادامه پیامبرىِ امام است که سکّان هدایت جامعه را بر عهده مىگیرد، خواه شخص نبى پس از انجام موفّقیتآمیز شئون نبوّت، باقى بماند و جهت پیگیرى جریان نبوّت به درجه امامت هم مفتخر گردد، مانند ابراهیم علیه السلام، و خواه شخص دیگرى که حائز مقام نبوّت نیست، به امر خدا پس از نبى با معرّفى او، به امامت برگزیده شود و منصب امامت او را استمرار بخشد.
خداوند، همچنان که بادها را وسیله حرکت ابرها و ابرها را وسیله ریزش باران و باران را وسیله رویش گیاهان و جوشش چشمهها و سیراب گشتن تشنگان قرار داده است،