267
کرائم قرآن در فضائل اهل بیت علیهم السلام

در مقابل، گروهى دیگر با شنیدن آیات، عبرت مى‏گیرند و بر ایمانشان افزوده مى‏شود:

(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ ءَایاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَ عَلىٰ‏ رَبِّهِمْ یتَوَکَّلُونَ.۱

مؤمنان، همان کسانى‏اند که چون یاد خدا به میان مى‏آید، دل‌هایشان بلرزد و چون آیات او را بر ایشان خوانند، بر ایمانشان بیفزاید و بر پروردگارشان، توکّل مى‏کنند).

در بخش اوّل آیه یاد شده، (لِنَجْعَلَها لَکُمْ تَذْکِرَة)، به هدایت ربوبى، اعم از هدایت به معناى نشان دادن راه و هدایت به معناى ایصال و رساندن به مطلوب و مقصد، آمده است. به عبارتى دیگر، سنّت کلّى ربوبى و الهى که در هستى جارى است، آن است که هر نوعى از انواع موجودات را به کمال شایسته خودش به حسب وجود خاصّ آن، هدایت کند؛ یعنى خداوند، آن موجود را به چیزى مجهّز مى‏سازد که او را به غایت و هدفش برساند، چنان که خداوند فرموده:

(قَالَ رَبُّنَا الَّذِى أَعْطَىٰ‏ کُلَّ شَى‏ْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدىٰ.۲

گفت پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیزى را به او بخشید، آن‏گاه هدایتش کرد).

و نیز آن جا که فرموده است:

(الَّذِى خَلَقَ فَسَوّىٰ * وَ الَّذِى قَدَّرَ فَهَدَىٰ‏.۳

کسى که آفرید و سامان داد، و کسى که اندازه گرفت، پس هدایت کرد).

انسان با سایر مخلوقات، در این معنا شریک است که تکامل تکوینى و سلوک وجودى‌اش، با هدایت الهی است که او را به سوى غایت مطلوبش به پیش مى‏برد؛ ولی استکمال تشریعى، مختصّ به انسان است، زیرا نفس انسانى با انجام دادن افعال

1.. انفال: آیۀ ۲.

2.. طه: آیۀ ۵۰.

3.. اعلى: آیۀ ۲ - ۳.


کرائم قرآن در فضائل اهل بیت علیهم السلام
266

گوش، نسبت داده می‏شود. لذا مراد از (أُذُنٌ وَاعِیةٌ)، یعنی گوش نگه‌دارنده و حفظ کننده پندها و عبرت‌ها، چنان که در زبان فارسی گوش شنوا، یعنی گیرنده و حفظ کننده.

تفسیر

این آیه، در ادامه آیاتى است که به ذکر گوشه‏اى از سرگذشت قوم عاد، ثمود و لوط پرداخته است و با اشاره به داستان هلاکت قوم نوح علیه السلام می‏فرماید: (چون آب طغیان کرد، ما شما را بر کشتى سوار نمودیم). مراد آن است که اجداد مؤمن شما را سوار کشتی کردیم و آنان را نجات دادیم، برخلاف کافران که آنان را هلاک نمودیم.

سپس خداوند می‏فرماید: (لِنَجْعَلَهَا لَکُمْ تَذْکِرَةً وَ تَعِیَهَا أُذُنٌ وَاعِیةٌ)؛ یعنی نجات مؤمنان و هلاکت کافران، برای آن است که اوّلاً این واقعه را مایه هشدار شما قرار دهیم و ثانیاً برای این که گوشی نگه دارنده، آن را حفظ کند و به تعبیر فارسی، آویزه گوش خود کند و بر مقتضایش سلوک نماید. به دیگر سخن، مراد از «وعى»، آن است که آن مواعظ در جانش حفظ و تثبیت شود تا فوایدش، یعنى تذکّر و پندپذیرى، بر آن مترتّب گردد.۱

اساساً این گزارش‌ها از اقوام گذشته و از جمله داستان قوم نوح علیه السلام، برای آن است که افراد بیداردل، از زندگى آنها عبرت گیرند. خداوند در سوره یوسف می‏فرماید: (لَقَدْ کاَنَ فىِ قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُوْلىِ الْأَلْبَابِ۲ در حالی که انسان‌هایى که این سرگذشت‏ها را مى‏شنوند، دو دسته‏اند: عدّه‏اى متکبّرانه با آن برخورد مى‏کنند، گویى آن را نشنیده‏اند:

(یَسْمَعُ ءَایاتِ اللهِ تُتْلىٰ‏ عَلَیهِ ثُمَّ یُصِرُّ مُسْتَکْبرِاً کَأَن لَمْ یَسْمَعْهَا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ.۳

آیات خداوند را که بر او خوانده مى‏شود، مى‏شنود، آن‏گاه متکبّرانه [به شیوه ‏خویش] اصرار مى‏ورزد، گویى که آن را نشنیده است. پس او را به عذاب دردناکى بشارت ده).

1.. ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن: ج۱۹ ص۳۹۴.

2.. یوسف: آیۀ ۱۱۱.

3.. جاثیه: آیۀ ۸.

  • نام منبع :
    کرائم قرآن در فضائل اهل بیت علیهم السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری؛ با همکاری مهدی کمانی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 31416
صفحه از 593
پرینت  ارسال به