آن پرداخته است، میگوید: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به این دلیل علی بن ابی طالب علیه السلام را مأمور کرد آیات برائت را از ابو بکر بگیرد و خود، آنها را اعلان کند که عادت و رسم عرب، بر آن بود که هر کس پیمانی میبست، نقض آن نیز باید به وسیله خود او یا یکی از افراد قبیله او صورت گیرد.
بر اساس منابع موجود، ثعلبی (م ۴۲۷ق) نخستین بار این مطلب را آورده و نوشته است:
۰.این، بدان علّت است که عادت رایج عرب در بستن و شکستن پیمانها، آن بوده است که شخصی از افراد خود قبیله، متولّی آن گردد. بنا بر این، پیامبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را فرستاد تا نگویند این، مخالفِ آن چیزی است که ما در نقضِ پیمانها عرف میدانیم.۱
زمخشری،۲ آلوسی۳ و دیگران نیز همین سخن را تکرار کردهاند.
اشکال نخست بر این مطلب، آن است که چگونه میتوان وجود چنین رسمی را اثبات کرد؟ صرفِ ادّعا، کافی نیست.
ثانیاً اگر چنین رسمی وجود داشت، چرا پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ـ که اُسوه اخلاق و ادب است ـ از آن غفلت ورزید تا این که لازم باشد فرشته وحی، آن را به او یادآوری کند؟
ثالثاً بر فرض غفلت پیامبر صلی الله علیه و آله، مگر رعایت رسمی جاهلی، در اسلام چه قدر ارزش دارد که باید فرشته وحی، آن را به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور دهد،۴ در حالی که به دلالت همین آیات، مشرکان از پیش، خیانت و عهدشکنی کرده بودند؟
رابعاً مرجع ضمیر در (عَاهَدتُم)، تمامی مؤمنان از جمله پیامبر صلی الله علیه و آله است. لذا این آیات، اگر بیانگر نقضِ پیمان نیز باشد، پیمان آن، اختصاص به پیامبر صلی الله علیه و آله ندارد تا اعلامِ نقض آن نیز، بنا بر رسم عرب، لازم باشد به وسیله او ابلاغ شود.