371
الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)

همه احوالش نیازمند به اوست، و در حدوث و بقایش، مستقل از او نیست. چون چنین است، ربّ او و مالک او هر گونه تصرّفی که بخواهد در او می‏کند و خود او هیچ‏گونه اختیار و مالکیتی ندارد و به هیچ وجه، از مالک خود مستقل نیست؛ مالک حقیقی وجودش و قوایش و افعالش.

اگر هم هستی او را و نیز قوا و افعال او را به خود او نسبت می‏دهند، مثلاً می‏گویند فلانی وجود دارد، قوا و افعالی دارد، چشم و گوش دارد، و یا اعمالی چون راه رفتن و سخن گفتن و خوردن و نوشیدن دارد، همین نسبت نیز به اذن مالک حقیقی اوست که اگر مالک حقیقی‏اش چنین اجازه‏ای نداده بود، همه این نسبت‏ها دروغ بود؛ زیرا او و هیچ موجود دیگری، مالک چیزی نیستند، و هیچ یک از این نسبت‏ها را ندارند.

چیزی که هست، آدمی تا در این نشئه زندگی می‏کند، که ضرورت زندگی اجتماعی ناگزیرش کرده که ملکی اعتباری برای خود درست کند و خدا هم این اعتبار را معتبر شمرده و این نیز باعث شده که رفته‌رفته، امر بر او مشتبه گردد و خود را مالک واقعی ملکش بپندارد. لذا خدای سبحان در آیه: (لِمَنِ الْمُلْک الْیوْمَ للهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ؛ ملک امروز از آن کیست؟ از آن خداست، واحد قهّار)۱ می‏فرماید: به زودی اعتبار نام‏برده لغو خواهد شد و اشیا به حال قبل از اذن خدا برمی‏گردند، و روزی خواهد رسید که دیگر ملکی نماند، مگر برای خدا و بس. آن وقت است که آدمی با همه آن چیزها که ملک خود می‏پنداشت، به سوی خدای سبحان برمی‏گردد.

پس معلوم می‏شود که ملک، دو گونه است: ملک حقیقی که دارنده آن، تنها و تنها خدای سبحان است، واحدی با او در این مالکیتْ شریک نیست، نه هیچ انسانی و نه هیچ موجود دیگری؛ و ملک اعتباری و ظاهری و صوری، مثل مالکیت انسان نسبت به خودش و فرزندش و مالش و امثال اینها، که در این چیزها مالک حقیقی خداست و مالکیت انسان، به تملیک خدای تعالی است، آن هم تملیک ظاهری و مجازی.

پس اگر آدمی متوجّه حقیقت ملک خدای تعالی بشود و آن ملکیت را نسبت به خود

1.. سورۀ غافر، آیۀ ۱۶.


الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
370

«این که می‏گویی: ما از خداییم، اقرار توست به مالکیت خدا و این که می‏گویی: ما به سوی او باز می‏گردیم، اقرار توست به فانی شدن».۱

ریشه نابردباری در ناخوشایندها، احساس مالکیت است. وقتی انسان، احساس مالکیت داشته باشد، از دست دادن برایش سخت و ناگوار خواهد بود؛ امّا وقتی بدانیم که مالکیت از آنِ خداوند متعال است، نبود چیزی، سخت نخواهد بود.

به تصریح مرحوم علّامه طباطبایی، آیه (إِنَّا للهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ) علّت واقعی واجب بودن صبر بر آدمی را بیان می‏کند، و آن این است که ما مِلک خداییم و مالک، حق دارد هر گونه تصرّفی در ملک خود بکند. در حقیقت، صبر در برابر گرفتاری‏ها نتیجه ایمان به مالکیت مطلق خداوند بر تمام هستی است‏. مصیبت، عبارت است از هر واقعه‏ای که آدمی با آن رو به رو شود، چه خیر و چه شر؛ و لکن جز در وقایع مکروه و ناراحت کننده، استعمال نمی‏شود، و معلوم است که مراد به گفتن (إِنَّا للهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ)، صرف تلفّظ به این الفاظ و بدون توجّه به معنای آن نیست و حتّی با گفتن و صرف توجّه به معنا هم نیست؛ بلکه باید به حقیقتِ معنایش ایمان داشت؛ به این که آدمی مملوک خداست و مالکیت خدا به حقیقتِ مِلک است، و این که دوباره بازگشتش به سوی مالکش است. این جاست که بهترین صبر تحقّق پیدا می‏کند؛ آن صبری که ریشه و منشأ هر جَزَع و تأسّفی را در دل می‏سوزاند و قطع می‏کند، و چرک غفلت را از صفحه دل می‏شوید.

علّامه طباطبایی در توضیح این امر می‏فرماید که وجود انسان و تمامی موجوداتی که تابع وجود آدمی هستند، چه قوای او و چه افعالش، همه قائم به ذات خدای عزیزی هستند که انسان را آفریده و ایجاد کرده است. پس قوام ذات آدمی به اوست و همواره محتاج او، در

1.. الکافی عن صالح بن أبی حماد رفعه: جاءَ أمیرُ المُؤمنینَ علیه السلام إلى الأشعَثِ بنِ قَیس یعَزِّیهِ، بِأخٍ لَهُ... فقالَ لَهُ الأشعثُ إنّا للهِ و إنّا إلیه راجعون، فقالَ أمیرُ المُؤمنین علیه السلام له: أ تَدرِی ما تَأوِیلُها؟! فقالَ الأشعَثُ: لا، أنتَ غایة العِلمِ و مُنتَهاهُ، فقالَ لَهُ: أمّا قولُک: إنّا للهِ، فَإقرارٌ مِنک بالمُلک، و أمّا قولُک: و إنّا إلَیهِ راجِعونَ، فإقرارٌ مِنک بِالهلاک (الکافی، ج۳، ص۲۶۱، ح۴۰).
در نقل دیگری نیز چنین آمده است: امام علی علیه السلام ـ و قد سَمِعَ رَجلاً یقولُ کلِمَة الاستِرجاعِ ـ : قَولُنا: إنّا للهِ، إقرارٌ لَهُ مِنّا بِالمُلک، و قولُنا: إنّا إلَیهِ راجِعُونَ، إقرارٌ على أنفُسِنا بِالهلاک (بحار الأنوار، ج۸۲، ص۱۳۱، ح۱۳).

  • نام منبع :
    الگوی اسلامی شادکامی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا (ویراست دوم)
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    سوم
تعداد بازدید : 64847
صفحه از 839
پرینت  ارسال به