در فصل دوم نيز سه راه حلّ مورد بحث قرار مي گيرد: ۱. تأويل حديث، ۲. درنگ در نسخه حديث، ۳. درنگ در حجّيت حديث.
حديث هشام و شمار آيات
عددشناسان و شمار آيات
در اين باره به بيان پنج مطلب بسنده مي كنيم:
الف. عددشناسان آيات قرآني، و ديگر قرآنپژوهان و مفسّران، هيچ اختلافي در حجم قرآن كريم ندارند؛ اما در شمار آيات برخي سوره ها اختلافات ناچيزي به چشم مي خورد كه برخاسته از اختلاف صحابيان در ضبط و حكايت فاصلهها و محلهاي وقف آيات، از قرائات رسول خدا( است؛ زيرا صحابه التزام آن حضرت به رعايت وقف در پايان و فاصلههاي آيات را يكي از معيارهاي اصلي در شناخت اواخر آيات محسوب مي نمودند؛ به عنوان نمونه، در سوره مائده مرحوم طبرسي مي گويد:
عدد آيها مائتان و ستّ آيات حجازي كوفي و خمس بصري شامي. ۱
پس شمار آيات در سوره مائده عددشناسان كوفي و مدني برآناند كه ۲۰۶ آيه است، ولي عددشناسان بصري و حجازي آن را ۲۰۵ آيه ميشمارند. در عدد بصري و شامي (مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ( در آيه ۲۹ اعراف را آخر آيه حساب نمودند، ولي ديگران آن را وسط آيه شمردند. ۲ نيز در سوره اسراء مرحوم طبرسي مي گويد:
عدد آيها مئة و إحدي عشرة كوفي، و عشر آيات في الباقين. ۳
پس در سوره اسراء عددشناسان كوفي آن را ۱۱۱ آيه ميدانند، ولي در عدد ديگر عددشناسان (اعمّ از مدني الاوّل، مدني الأخير، مكّي، بصري و شامي) ۱۱۰ آيه است. در عدد كوفي (لِلْأَذْقَانِ سُجَّداً( پايان آيه ۱۰۷ شمرده شد؛ ۴ حال آن كه در نزد عددشناسان ديگر وسط آيه محسوب مي شود.
ب. آيه به معاني علامت، شبح و سياهي چيزي و به معناي جماعت ۵ است. ۶ و در قرآن بيشتر، به معناي علامت آمده است؛ و مقصود از آن، معجزه اي است كه آيت صدق مدّعي منصب الهي، از قبيل نبوّت يا امامت، است.
1.. مجمع البيان، ج۴، ص۶۰۸.
2.. در بيان سرّ اين اختلاف امينالدين طبرسى مى گويد: «اختلافها خمس آيات: (المص( و (بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ( كوفي، (مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ( بصرى و شامي، (ضِعْفاً مِنَ النَّارِ( و الحسنى على بني إسرائيل حجازي» (مجمع البيان، ج۴، ص۶۰۸)
3.. مجمع البيان، ج۶، ص۶۰۷.
4.. ر.ك: همان.
5.. بعيد نيست كه چون جماعت از چشماندازى دور به صورت سياهى و شبح جمعيت جلب نظر مى كنند، بر آنان آيه اطلاق شده باشد.
6.. ابن فارس، پس از آن مادّه «أ ى ى» در اصل به معناى تعمّد مى داند، مى گويد: «يقال: تآيَيتُ، و أصله تعمّدتُ آيته و شخصَه... و قالوا: الآية: العلامة... قال الأصمعي: «جاء القوم آية الرجل: شخصُه». قال الخليل: «خرج القوم بآيتهم: أي بجماعتهم... و منه آية القرآن، جماعة حروف» (معجم مقاييس اللغة، ص۱۰۱)