ميگيرند كه طريق دستيابي به كتاب يا اصل راوي اصلي به حساب ميآيند. اما، همان گونه که بيان شد، با توجه به معنعن بودن اسناد الکافي در آغاز، راهي براي تميز اين دو نوع از مشايخ وجود ندارد. ۱ از فوايد شناسايي مشايخ اجازه، افزون بر روشن شدن مصادر تأليف کتاب الکافي، ميتوان به تأثير آن در ارزيابي سندي روايات اشاره نمود. در روش مرسوم ارزيابي سندي، تمامي راويان مورد بررسي رجالي قرار گرفته و ضعيف يا مجهول بودن هر يک منجر به ضعف روايت ميگردد. اما چنانچه راويان ضعيف يا مجهول در زمره مشايخ اجازه بوده و طريق دستيابي به کتاب يا اصل راوي اصلي به حساب آيند، اين امر، به الزام، به ضعف روايت نميانجامد، بلكه در صورتي که با قرايني بتوان به کتاب يا اصل منقول اعتماد نمود، ضعف مشايخ اجازه قابل چشمپوشي خواهد بود؛ ۲ از جمله اين قراين، مشهور بودنِ اصل يا کتاب و وجود طرق موازي براي نقل آن است.
بدين ترتيب، مسأله اصلي در اين مقاله نحوة شناسايي مشايخ اجازه در اسناد الکافي و در پرتو آن، شناسايي برخي از مصادر تأليف اين کتاب است.
فرهنگ کتبي در حديث شيعه
يکي از شاخصهاي ضبط و نقل حديث در شيعه، تأکيد فراوان بر نگارش حديث و انتقال آن به نسلهاي بعدي با تکيه بر مکتوبات حديثي بوده است. در برابر، فرهنگ اصلي حديث اهل تسنّن، تکيه بر حفظ و نقل شفاهي حديث بوده است. اهل تسنّن تا پايان قرن نخست هجري از كتابت حديث خودداري ميكردند. ۳ نخستين كتابتهاي قابل توجه پس از سال ۱۲۰ هجري انجام گرفته است. ۴ در برابر، شواهد فراواني بر تأکيد امامان شيعه( بر نگارش احاديث در دست است. ۵ از اين رو، تدوين و نگارش حديث در بين اصحاب رواج داشته است. ۶ آمادگي اصحاب ائمه( در ثبت فيالمجلس روايات ۷ و شكلگيري اصول روايي در دوران ائمه( ـ که شواهد آن در کتب فهرست به يادگار مانده ـ شاهد اين مدعاست. ۸ روشن است که حفظ و ضبط کتبي حديث، به ويژه اگر در طبقات نخست انجام پذيرد، مزيت مهمي در اصالت و صيانت آن به شمار ميآيد. ۹ همچنين، در انتقال آن به نسل بعدي نيز، در صورت رعايت برخي شرايط، بسيار دقيقتر از انتقال تنها به کمک حافظه خواهد بود. شواهد فراواني براي انتقال كتبي احاديث
1.. پژوهشي در تاريخ حديث شيعه، ص۴۷۸.
2.. روضة المتقين، ج۱۴، ص۴۰؛ پژوهشي در تاريخ حديث شيعه، ص۴۷۹.
3.. علوم الحديث و مصطلحه، ج۱، ص۳۳.
4.. در اين باره و نحوه تدوين حديث ر.ك: اضواء علي السنة المحمدية، ص۲۵۸-۲۶۴.
5.. ر.ك: الكافي، ج۱، ص۵۱، باب رواية الكتب و الحديث و فضل الكتابة و التمسك بالكتب، ح۸ تا ۱۱؛ بحارالأنوار، ج۱، ص۱۴۴، باب فضل كتابة الحديث و روايته، ح۱، ۱۱، ۱۲، ۱۸، ۱۹، ۲۷، ۳۵ تا ۴۰، ۴۶، ۴۷.
6.. رجال النجاشي، ص۳، در مقام رد بر اين سخن كه شيعيان پيشينه تأليف و مصنفي نداشتهاند.
7.. رجال الكشي، ص۲۴۳، دربارة زرارة بن أعين و نحوة ضبط احاديث توسط او.
8.. براي فهرستي از اين تأليفات ر.ك: پژوهشي در تاريخ حديث شيعه، ص۱۷۸- ۱۷۹ و ۱۸۳-۱۸۷.
9.. الذريعة، ج۲، ص۱۲۵-۱۲۶.