چهارده. در کنار صفوان، کليني روايات حلبي را از ابن مسکان با واسطة ابن سنان از طريق «محمد بن يحيى، عن احمد بن محمد، عن ابن سنان، عن ابن مسكان عن الحلبي» نقل کرده است. پانزده. وجود اسنادي چون «ابو علي الأشعري، عن محمد بن عبد الجبار و محمد بن اسماعيل، عن الفضل بن شاذان جميعاً، عن صفوان، عن ابن مسكان، عن الحلبي» و «محمد بن اسماعيل ، عن الفضل بن شاذان و ابو علي الأشعري، عن محمد بن عبد الجبار جميعاً، عن صفوان بن يحيى، عن ابن مسكان، عن الحلبي»، احتمال جمع آوري روايات از سوي صفوان و درج اين روايات در کتابش را تقويت ميکند. شانزده. از سوي ديگر، وجود طرقي مانند «ابو علي الأشعري، عن محمد بن عبد الجبار، عن صفوان و محمد بن اسماعيل، عن الفضل بن شاذان، عن صفوان و محمد بن سنان جميعاً، عن ابن مسكان، عن الحلبي» و «حميد بن زياد، عن ابن سماعة، عن ابن رباط و الحسين بن هاشم، عن صفوان جميعاً، عن ابن مسكان، عن الحلبي»، طريق بودن شخصيتهايي چون صفوان، محمد بن سنان و علي بن رباط را محتمل مينمايد. اين بدان معناست که همه يا بخش قابل توجهي از کتاب محمد بن علي حلبي در کتاب ابن مسکان درج شده، و اين مشايخ فقط کتاب ابن مسکان را روايت کردهاند. قول نجاشي ـ که اکثر روايات کتاب ابن مسکان در «حلال و حرام» را از محمد بن علي حلبي دانسته ـ اين احتمال را تقويت ميکند.
هفده. طريق ديگر کليني به روايات محمد حلبي، به واسطة مفضّل بن صالح و از طريق بني فضّال بوده است. اين طريق، به صورت «عدة من أصحابنا/ محمد بن يحيى، عن احمد بن محمد، عن ابن فضال، عن ابي جميلة، عن محمد الحلبي» در الکافي گزارش شده است.
هيجده. أبان بن عثمان ديگر راوي کتاب محمد بن علي حلبي است. تعدد راويان از ابان در الکافي، احتمال درج کتاب محمد در کتابي از أبان و سپس انتشار آن در مصنفات اصحاب را به شدت تقويت ميکند. راوياني چون علي بن الحكم، ابن محبوب، بزنطي، برقي و فضالة، از بزرگاني هستند که خود صاحب تأليف بودهاند و آثار ارجمندي به ايشان نسبت داده شده است. وجود اسنادي چون «حميد بن زياد، عن ابن سماعة، عن غير واحد، عن أبان، عن محمد الحلبي» اين احتمال را تأييد مينمايد.
نوزده. نقل گسترده روايات محمد حلبي در ميراث بزرگان فطحيه (در طريق «عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن ابن فضال، عن ابي جميلة، عن محمد الحلبي») و واقفيه (در طريق «حميد بن زياد، عن ابن سماعة، عن غير واحد، عن أبان، عن محمد الحلبي») در خور تأمل است.
بيست. پيداست که مشکل اصلي در تعيين طريق بودن يک راوي يا اخذ روايت از کتاب او (در مواردي که راويان موجود در طريق خود نيز صاحب کتابي بودهاند)، از آنجا ناشي ميشود که کليني در نقل روايات خويش به ذکر طريق اکتفا نموده و فهرستي جامع از منابع خود به دست نداده است.
كتابنامه ۱
ـ «درنگي در منابع مکتوب الايضاح»، سيد محمد عمادي حايري، فصلنامه علوم حديث، ش۳۹، بهار ۱۳۸۵ ش.
1.. در اين فهرست تنها به ذکر منابع اصلي بسنده کردهايم. ديگر منابعي که در پانوشتها بدانها ارجاع دادهايم، از طريق نرمافزار جامع الاحاديث (توليد مرکز تحقيقات کامپيوتري علوم اسلامي قم) مورد استفاده قرار گرفته است.