اثري از ستون نبود. و چون اين محراب بزرگ کهنه و کثيف شده بود، وزير فرمان داد تا روي آن را بتراشند و سفيدش کنند (ليبيضوه)، پس آن را تراشيدند و پس از تراشيدن سطح محراب ديدند که محراب را سه بار سفيد (بيضوه) و سرخش (حمَّروه) کرده، ۱ و در هر بار، سفيد و سرخ کردن، آن را به سوي چپ متمايل کردهاند (امالوه الي اليسار). ۲
امير در اين باب حيران شد و مرا احضار کرد و آن را به من نشان داد. همراه او جمعي از عالمان و خردمندان نيکرفتار بودند که در اين امر متحير و در انديشه بودند. ناگاه، به ذهنم خطور کرد که اين محراب امير المؤمنين( بوده است و در آن نماز ميخواند و آن در نيز دري بوده است که از آن طريق از خانهاش به مسجد ميآمد، زيرا به کف متصل بوده است و چون آن ديوار قديمي بود و محرابي که در آن قرار داشت، موافق جهت شرعي نبود، وي( به سمت چپ متمايل ميشد. مسلمانان بعد از او نيز اين سفيدي و سرخي را به سوي چپ متمايل کردند تا مردم بدانند که حضرت( در آن تياسر کرده است و آن را سرخ کردند تا بدانند که وي( در آنجا کشته شد. علت تکرار اين سفيدي و سرخي نيز، مندرس و کثيف (کثافه) شدن محراب بود. چون مسجد ويران شد و ستونها و صفهها ويران شدند و کف اصلي پنهان شد و کف ديگري پديد آمد (السطح الجديد)، برخي از مردم بر اين سطح تازهْ آن محراب کوچک را ساختند و دري کوچک نزديک به آن احداث کردند که به محراب و باب علي( معروف شدند. چون اين نظر را بر وزير و حضار عرضه داشتم، همگي مرا تصديق کردند و از من پذيرفتند و نماز معهود در محرابش را در آنجا خواندند و دعايي که قرائتش بعد از نماز در آن محراب مشهور است، در آن خواندند و در نماز، آن گونه که در محراب ديدند، به سوي چپ متمايل شدند. وزير نيز دستور داد تا آن محراب را بيش از ديگر محرابها زينت کنند، ليکن معمار در اين کار سستي کرد و در عراق آن حوادثي که رخ داد، پيش آمد، ۳ و اين محراب مانند ديگر محرابها دست نخورده ماند. ۴
اما آيا دليلي داريم تا باور کنيم که مسجد کوفه به همان مقداري که شولستاني، به استناد محرابي که آن را محراب علي شناسايي کرده است، برايمان ميگويد، به سمت راست متمايل بود؟ شواهد اندکي در باب جهت مسجد در قرون اوليه اسلامي در دست داريم، ۵ و برخلاف مسجد واسط به ندرت حفاري شده
1.. مجلسي اين قسمت را اين گونه نقل به مضمون ميکند: طلي بالحمره، و ميگويد که شماره رنگکردنها به دهها بار ميرسيد (ملاذ، ج۳، ص۴۳۸، س۱۲).
2.. مطمئن نيستم که در اينجا چگونه بايد گفتههاي شولستاني را تجسم کنيم.
3.. اشارهاي است به فتح مجدد عراق به دست عثماني در ۱۰۴۸/ ۱۶۳۸.
4.. همه اين رساله همراه با تعليقات مجلسي بر آن که در پي رساله آمده است، در مجموعهاي محلي درباره آثار قديمي کوفه بازتوليد شده است (براقي، تاريخ الکوفه، ص۴۱-۴۳؛ جبوري، مساجد الکوفه، ص۵۷-۶۰).
5.. بنگريد به مرور اين منابع در صالح احمد العلي، الکوفة و اهلها في صدر الاسلام، ص۶۵-۷۷. براي کتابشناسي اين مسجد، ر.ك: ام. او. روزِت (M. O. Rosset) باستانشناسي اسلامي در عراق: برآيند و چشماندازها (L’Archeaologie Islamique en Iraq: bilan et perspectives)، دمشق، ۱۹۹۲، ۱۳۵، ش۱۹۰. بلاذري در روايت خود از داستان نقش کمانگيري که در طرح مسجد به چشم ميخورد (در اين باره ر.ك: کرِسوِل، معماري اوليه مسلمانان، ويراست دوم، ج۱، ص۲۴) تلويحاً اشاره ميکند که قبله به سمت غرب قرار دارد (به سه جهت ديگر اين گونه اشاره ميشود: الشمال، الجنوب و الصبا، بلاذري، فتوح البلدان، ص۲۷۶، س۶). کرسول تن به مخاطره داده نقشهاي براي مسجد کوفه اوليه ارائه ميدهد که طبق آن حدود ۳۶ درجه به سمت نصف النهار متمايل است (معماري مسلمانان اوليه، ويراست دوم، ج۱، ص۲۳، شکل ۱۴) يا حدود ۱۴ درجه به طرف راست مکه تمايل دارد که اختلاف کمتري نسبت به مسجد اوليه واسط دارد، اما همچنان فاحش است. با اين همه، وي مستندي براي اين جهت به دست نميدهد. متأسفانه تواريخ کوفه آن مقدار بر جاي نمانده است تا با تواريخ مکه برابري کند.