که عدهاي آن را متواتر دانستهاند. ۱ در الکافي هم آمده است که حضرت عيسي پشت سر امام عصر نماز ميخواند. ۲ در قرآن کريم نيز اشارهاي به آمدن عيسي قبل از وقوع قيامت شده است. ۳
بيشک، همانديشي مسلمانان و مسيحيان به عنوان اديان بزرگ ابراهيمي ـ که جمعيت بيش از نصف مردم دنيا را در اختيار دارند و روز به روز نيز بسياري از پيروان اديان شرک آلود به اين دو آيين توحيدي ميگروند ـ نويدبخش ظهور امام عصر( و آمدن حضرت عيسي(عليه السلام) است. در صحيح البخاري و صحيح مسلم نيز از قول پيامبر اکرم( آمده است که:
کيف انتم اذا نزل ابن مريم فيکم و امامکم منکم؛ ۴
چگونه هستيد زماني که عيسي بن مريم فرود ميآيد و امام شما نيز از خودتان است.
در ميراث روايي شيعه نيز به اين امر اشاره شده است. در سخني از پيامبر اسلام( آمده است:
فينزل روح الله عيسي بن مريم فيصلّي خلفه؛ ۵
پس [هنگام ظهور حضرت مهدي] عيسي بن مريم فرود ميآيد و پشت سر او [حضرت مهدي] نماز ميخواند.
بنابراين، فرود آمدن حضرت عيسي مورد اتفاق نظر مسيحيان و مسلمانان است و ظهور حضرت مهدي نيز مورد اتفاق همه مسلمانان است و اين امر وفاق بين همه مسلمانان و همه مسيحيان را سبب خواهد شد.
در سنن ابن ماجه، در ضمن حديثي منسوب به پيامبر اکرم( آمده است که:
لا مهدي الا عيسي بن مريم. ۶
که علماي اهل سنت و شيعه با ارزيابي سند حديث و مخالفت متن با روايات فراوان ديگر در برابر اين حديث واکنش نشان دادهاند. اين واکنشها را ميتوان در چند جمله خلاصه کرد: اول، اين که در سند حديث، فردي به نام محمد بن خالد جندي وجود دارد که او به سهل انگاري در نقل حديث شهرت داشته و روايتي را که تنها او گزارش کرده باشد غير قابل احتجاج دانستهاند. ۷ دوم، آن که با روايات متواتري
1.. ر.ک: تهذيب التهذيب، ج۹، ص۱۲۶.
2.. الکافي، ج۸، ص۶۹: ومنكم القائم يصلي عيسى بن مريم خلفه إذا أهبطه الله إلى الارض من ذرية علي وفاطمة من ولد الحسين(.
3.. ر.ك: تفاسير قرآن ذيل آيه کريمه (وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا(. (سورة زخرف، آية۶۱)
4.. صحيح البخاري، ج۱، ص۱۶۱، باب ۴۹ (باب نزول عيسي بن مريم)، روايت ۳۲۶۵؛ صحيح مسلم، ج۱، ص۱۳۵، باب ۷۱ (باب نزول عيسي بن مريم) روايات ۲۴۳ ـ۲۴۶.
5.. بحارالانوار، ج۵۱، ص۷۱.
6.. سنن ابن ماجه، ج۱۲، ص۱۹۷، باب ۲۴ (باب شدة الزمان).
7.. ر.ک: سير أعلام النبلاء، ج۱۲، ص۳۵۱؛ تهذيب الکمال، ج۲۵، ص۱۴۷؛ تهذيب التهذيب، ج۹، ص۱۲۶؛ ميزان الاعتدال، ج۳، ص۵۳۵؛ مقدمه ابن خلدون، ج۱، ص۱۷۸؛ بحارالانوار، ج۵۱، ص۹۳.