«آيه» در عرف مسلمين، بويژه قرآنپژوهان، اصطلاح است، براي مقاطعي از سوره ها، با ويژگي هاي غالبي: ۱. طول و حجمي نزديك به هم، ۲. معناي اسنادي مستقلّ، ۳. فواصل (و سجعي) متناسب به هم.
بنا بر اين، مي توان گفت: «آيه» عبارت است، از مجموعه حروف و كلمات كه كمّيت و آغاز و انجام آن توقيفي و متّكي بر وحي است.
ج. گرچه شناخت تعداد و نقاط پاياني آيات، نقشي در دريافت معناي قرآن كريم ندارد، ليكن با اين همه، عدد و نقاط پايان آيات امري مضبوط، منقول و توقيفي محسوب مي شود و نه جاي اجتهاد است و نه نيازي به آن دارد.
د. شمارش هاي معهود آيات قرآن در اصطلاح قرآنپژوهان عبارت اند از: عدد كوفي، بصري، مكّي، مدني الأوّل، مدني الأخير، شامي ۱ . مجموع آيات قرآن در عدد كوفي ۶۲۳۶ آيه و در بصري ۶۲۰۴ آيه، در مكّي ۶۲۱۹ آيه، در عدد مدني الأوّل ششهزار آيه، در مدني الثاني ۶۲۱۴ آيه، و در عدد شامي ۶۲۲۵ يا ۶۲۲۶ آيه است ۲ .
ه . مرحوم طبرسي عدد كوفي را در صحّت و علوّ سند (: قِلّت واسطه) صحيح تر از ساير اعداد مي داند و آن را هم بدان دليل كه از امير المؤمنين اخذ نمودند، و هم به لحاظ تأييد يافتن آن با روايت منقول از رسول خدا(، ۳ اعتمادبخش تر مي شمارد. ۴
تنافي ظاهر صحيحه با شمار آيات
بررسي متن و اِسناد حديث
كليني به تعليق بر اِسنادش نقل مي كند از:
عليّ بن الحكم، عن هشام ۵ بن سالم، عن أبي عبد الله (، قال: «إنّ القرآن إذا جاء به جبرئيل( إلي محمّد(، سبعة عشر ألف آية. ۶
1.. امينالدين طبرسى مى گويد: «عدد أهل المدينة منسوب إلي أبي جعفر يزيد بن القعقاع القاري، و شيبة بن نصاح، و هما المدني الأول. وإلي إسماعيل بن جعفر، وهو المدني الأخير... و عدد أهل البصرة منسوب إلي عاصم بن أبي الصباح الجحدري، و أيوب بن المتوكل، لايختلفان إلا في آية واحدة في «ص» قوله: (فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ( عدها الجحدري، و تركها أيوب. و عدد أهل مكة منسوب إلي مجاهد بن جبر، و إلي إسماعيل المكي... و عدد أهل الشام منسوب إلي عبد الله بن عامر» (مجمع البيان، ج۱، ص۷۷)
2.. ر.ك: الجامع لأحكام القرآن(تفسير القرطبي)، ج۱، ص۶۴ ـ ۶۵.
3.. امينالدين طبرسى از استاد احمد زاهد با اسنادش از سعيد بن المسيّب از علي بن ابى طالب(: ... ثمّ قال النبيّ(: جميع سور القرآن مائة و اربع عشرة سورة؛ و جميع آيات القرآن ستّة آلاف آية و مائتا آية و ستّ و ثلاثون آية» (مجمع البيان، ج۱۰، ص۶۱۳ ـ ۶۱۴)
4.. امين الدين طبرسى: «عدد أهل الكوفة أصحّ الأعداد و أعلاها إسنادا، لأنّه مأخوذ عن أمير المؤمنين علي بن أبي طالب( و تعضده الرواية الواردة عن النبي(...» (مجمع البيان، ج۱، ص۷۷).
5.. مرحوم مجلسى در مرآة العقول نسخه «هارون بن مسلم» را به جاى «هشام بن سالم» مطرح كرده و سند را به احتمال «هارون بن مسلم» موثّق دانست و به احتمال «هشام بن سالم» صحيح شمرد. (ر.ك: مرآة العقول، ج۱۲، ص۵۲۵) «هارون بن مسلم» همان «هارون بن مسلم بن سعدان» است كه از اصحاب امام هادى و امام عسكرى( است؛ اما او از امام صادق(عليه السلام) بى واسطه حديث نقل نمى كند. به علاوه، حديث «عليّ بن الحكم» از «هارون بن مسلم» معهود نيست؛ حال آنكه از «هشام بن سالم» زياد نقل مى كند (ر.ك: معجم رجال الحديث، ج۱۱، ص۶۱۷ ـ ۶۱۸).
6.. الكافي، ج۲، ص۶۳۴، ح۲۸.