مقصود، اين است كه اسناد اين افعال مختلف و آثار متفاوت و متباين بالطبع صحيح نيست. از اينرو، كه از يك طبع دوضد صادر نميگردد و فعل مختلف از آن ناشي نميشود؛ چنانكه آتش چنين نيست كه در موضعي بسوزاند و در موضع ديگر سرد كند. ۱
علامه شعراني در نقد شرح ملا صالح مينويسد:
تفسير شارح، خلاف ظاهر عبارت حديث است؛ زيرا با توجه به مطلب قبل و بعد، جمله امام( در مقام اثبات ضرورت در طبيعت است. اينكه نظام عالم به شيء واحد توجه دارد، در غير اين صورت اجزاي عالم پراكنده ميشد؛ مانند لشكري پراكنده، بدون جهت خاص. امام( در مقام رد مذهب بخت و اتفاق است [اين مذهب، طايفهاي از ملاحده بود كه هدف و غايت را در طبيعت انكار ميكردند]، نه در مقام رد طايفهاي ديگر كه ضرورت طبيعت را قبول داشتند، ليكن به وجود حق تعالي به عنوان خداي قادر مختار قايل نبودند. ۲
كتابنامه
ـ الأصول من الکافي، محمد بن يعقوب کليني، تصحيح: علياكبر غفاري، تهران: دارالکتب الإسلامية، ۱۳۶۵ش.
ـ بحار الأنوار، محمدباقر مجلسى، بيروت: مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ق.
ـ شرح الکافي، ملا صالح مازندراني، تعليق: أبوالحسن شعراني، تهران: دارالکتب الإسلامية، ۱۳۸۸ق.
ـ الغيبة، محمد بن ابراهيم نعمانى، تهران: مكتبة الصدوق، ۱۳۹۷ق.
ـ الفروق في اللغة، حسن بن عبدالله عسکري، بيروت: دارالآفاق الجديدة، ۱۳۹۳ق. ـ وحيد بهبهاني سرآمد محققين شيعه در سده دوازده هجري، علي دواني، تهران: انتشارات اميرکبير، ۱۳۶۲ش.
1.. همان.
2.. شرح الکافي، ج۳، ص۱۷.