علامه شعراني در مقدمه خود بر شرح ملا صالح، برخي از ويژگيهاي شخصيت علمي و فکري ملا صالح مازندراني را بر شمرده كه عبارتاند از:
۱. گرايش به تصوف، ليكن تصوفي كه عاري از بدعت و انحراف است؛
۲. آگاهي از علوم متداول عصر خود؛ علومي همچون رياضيات، طب، كلام و حكمت الهي؛
۳. اعتقاد به اصول حكمت صدر المتألهين و فيض كاشاني( در حكمت الهي ملا صالح به مسائلي همچون تشكيك وجود، حركت جوهري و نيز تجسم اعمال در آخرت، اعتقاد داشت. ۱
شرح ملا صالح مازندراني بر الکافي، از بهترين شروح است و بر دو بخش اصول و روضه نگاشته شده است. اين كتاب به همراه حواشي ميرزا ابوالحسن شعراني در دوازده جلد منتشر شده است.
در اين مقاله، بر اساس شرح ملا صالح بر الکافي، روش او در شرح احاديث توصيف ميگردد و سپس نقد روششناختي علامه شعراني دربارة برخي از ديدگاههاي ملا صالح بيان ميگردد:
يكم. روششناسي شرح ملا صالح
يك. بررسي سند در شرح ملا صالح
از ديدگاه ملا صالح، در نقد احاديث معارف و اصول دين، معيار ارزيابي روايات، متن است. او در شرح برخي از اينگونه احاديث، به اين مطلب اذعان نموده است. در حديث دوم باب «العقل و الجهل» چنين آمده است:
... عن الأصبغ بن نباتة، عن علي( قال: هبط جبرئيل علي آدم( فقال: يا آدم! إني أمرت أن أخيرك واحدة من ثلاث، فاخترها و دع اثنين. فقال له آدم(: يا جبرئيل! و ماالثلاث؟ فقال: العقل و الحياء و الدين. فقال آدم(: إني قد اخترت العقل، فقال جبرئيل للحياء و الدين: انصرفا و دعاه. فقالا:يا جبرئيل! إنا أمرنا أن نكون مع العقل حيث كان. قال: فشأنكما و عرج؛ ۲
علي( فرمود: جبرئيل بر آدم فرود آمد و گفت: اي آدم، من مأمور شدهام كه تو را در برگزيدن سه چيز مخير سازم. پس يكي را برگزين و از دو چيز ديگر بگذر. آدم( به او گفت: اي جبرئيل، آن سه چيز چيست؟ گفت: خرد، آزرم و دين. آدم( گفت: خرد را برگزيدم. جبرئيل به آزرم و دين گفت: شما بازگرديد و او را وانهيد. آن دو گفتند: اي جبرئيل، ما مأمور شدهايم هرجا كه خرد باشد، با او باشيم. گفت: خود دانيد و آنگاه، عروج يافت.
ملا صالح دربارة سند اين حديث مينويسد:
اين حديث، هرچند به جهت سند ضعيف است، اما صحيح المضمون است. حديث بعدي نيز، با وجود ضعف آن، به جهت ارسال چنين است؛ زيرا اعتماد بر آن به دليل برهان عقلي است و در بسياري از احاديث مربوط به اصول معارف و مسائل توحيدي چنين است. ۳
1.. شرح الکافي، ج۱، مقدمه.
2.. الکافي، ج۱، ص۱۱.
3.. شرح الکافي، ج۱، ص۸۰ .