پيامبر صلی الله علیه و آله آنها را گرسنه ديد و جبرييل با يك سيني طلاكاري شده و با دُرّ و ياقوت مزَيّن شده آمد كه در آن، غذاها و نوشيدنيهايي بود كه بوي مُشك و كافور از آن به مشام ميرسيد. اهل بيت علیهم السلام از آن خوردند، ولي لقمهاي از آن كاسته نشد. امام حسين علیه السلام با لقمهاي از منزل خارج و يك زن يهودي گفت: اي خاندان گرسنه! اين غذا از كجاست؟ مرا نيز از آن بده. امام حسين علیه السلام دستش را دراز كرد تا به او دهد كه جبرييل آمد و از دستش گرفته، سيني را به آسمان برد. پس پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اگر حسين علیه السلام نميخواست آن تكه از غذا را به همسايه بدهد، اين سيني پيش اهل بيتم ميماند تا از آن تا روز قيامت بخورند و چيزي از آن كاسته نشود. و آية (يُوفُونَ بِالنَّذْرِ( ۱ نازل شد و صدقه در شب ۲۵ ذيحجّه بود و (هَلْ أَتَى( در روز ۲۵ همان ماه نازل شد. ۲
نقد و بررسي روايت
الف. بررسي سند حديث
در قسمت اول، همه راويان از عامهاند و حديث، سند كامل ندارد و به صورت مرسل نقل شده است. قسمت دوم را نيز اصبغ بن نباته از اهل بيت علیهم السلام و ديگران از امام باقر علیه السلام نقل كردهاند، كه باز به صورت مرسل نقل شده است.
شيخ، اصبغ بن نباته را از راويان امام علی علیه السلام و امام حسن علیه السلام برشمرده است ۳ و در الفهرست، ايشان را از خواص علی علیه السلام برشمرده، بر او ترّحم كرده است كه عهدنامه مالك اشتر و وصيت علی علیه السلام به محمد حنفيه را روايت كرده است. ۴ و مامقاني با تعبير ضبط از او ياد كرده است؛ ولي با اين وجود، به جهت مرسل بودن، ضعيف است.
ب. بررسي متن حديث
قسمت اول روايت، در روايت پيشين نقد شد. درباره قسمت دوم روايت بايد گفت: اولاً، اجمالاً ميتوان پذيرفت كه در عوض بخشش خاندان نبوت، طعامي آسماني براي آن خاندان آمده است، ولي اينکه سيني از طلا و ياقوت و امثال آن باشد، به احتمال زياد افزودة قصهگوها و راويان قصه پرداز بوده باشد. ثانياً، معقول به نظر ميرسد كه چون امام حسين علیه السلام خواست از آن طعام به زن يهودي بدهد، سيني طعام به عالم بالا رفت.
ثالثاً، اضطراب در روايت، در اينجا نيز مشهود است و آن، اينکه در روايات قبلي داشتيم كه وقتي پيامبر صلی الله علیه و آله، اهل بيت علیهم السلام را در حال گرسنگي ديد، جبرييل سوره «هل اتي» را نازل كرد؛ ولي در اين روايت، جبرييل طعام آورده است.
1.. سوره انسان، آيه ۷.
2.. مناقب آل ابيطالب، ج۳، ص۴۲۴ ـ ۴۲۶.
3.. رجال الطوسي، ص۵۷ و۹۳.
4.. الفهرست (طوسي)، ص۸۵ ـ ۸۶.