در سنن ابى داوود از عبدالله بن عمر، نقل شده است:
إنَّ رَجُلاً سَألَ رَسولَ اللَّـهِ(: يا رَسولَ اللَّـهِ! فيما نَعمَلُ؟ أفي شَي ءٍ قَد خَلا أو مَضى أو في شَي ءٍ يُستَأنَفُ الآنَ؟ قالَ: «في شَي ءٍ قَد خَلا وَ مَضى». قالَ الرَّجُلُ أو بَعضُ القَومِ: فَفيمَ العَمَلُ؟ قالَ: «إنَّ أهلَ الجَنَّةِ يُيَسَّرونَ لِعَمَلِ أَهلِ الجَنَّةِ وَ إِنَّ أَهلَ النَّارِ يُيَسَّرونَ لِعَمَلِ أَهلِ النَّارِ»؛ ۱
مردى از پيامبر خدا پرسيد: اى پيامبر خدا، بر چه اساسى كارى مى كنيم؟ آيا بر اساس چيزى كه مقدر شده و قطعى گرديده؟ يا چيزى كه در آينده پديد مى آيد؟ فرمود: «بر اساس چيزى كه گذشته و قطعى شده است». همان مرد يا ديگرى گفت: در چه مسيرى عمل مى كنيم؟ فرمود: «بهشتيان، براى عمل اهل بهشتْ آماده مى شوند و جهنّميان براى عمل اهل جهنم».
بخارى از أبى عبد الرحمان سُلَمى از امام علی علیه السلام روايت كرده است كه فرمود:
كان النبي( في جنازة فأخذ شيئاً فجعل ينكت به الأرض، فقال: «ما مِنكُم مِن أحَدٍ إلّا وَقَد كُتِبَ مَقعَدُهُ مِن النّارِ وَ مَقعَدُهُ مِن الجَنَّةِ». قالوا: يا رسول الله! أفلا نتّكل على كتابنا و ندع العمل؟ قال: «إعمَلُوا فَكُلٌّ ميَسَّرٌ لِما خُلِقَ لَهُ، أمّا مَن كانَ مِن أهلِ السَّعادَةِ فَيُيَسَّرُ لِعَمَلِ أهلِ السَّعادَةِ، و أمّا مَن كانَ مِن أهلِ الشَّقاوَةِ فَيُيَسَّرُ لِعَمَلِ أهلِ الشَّقاوَةِ»، ثُمَّ قرأ: (فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى وَصَدَّقَ بِالْحـُسْنَى(؛ ۲
پيامبر صلی الله علیه و آله در پى جنازه اى بود. چيزى را برداشت و با آن، زمين را كاويد و فرمود: «هيچ يك از شما نيست، مگر اينکه جايگاهش در بهشت و يا جهنم، مقرر شده است». گفتند: اى رسول خدا، آيا بر تكليفمان تكيه نكنيم و عمل را رها سازيم؟ فرمود: «عمل كنيد كه هر كس، براى آنچه برايش آفريده شده، مهيّاست». هر كس از خوش بختان است، به عمل اهل خوش بختى روى مى آورد؛ اما آن كه از بدبختان به شمار مى رود، به سوى عمل اهل بدبختى روان است». سپس اين آيه را قرائت فرمود: «اما آن كه بخشيد و تقوا پيشه كرد و [پاداش] نيكو را تصديق كرد، به زودى راهش را به سوى آسانى [و خير] قرار مى دهيم، و اما كسى كه بخل ورزيد و خود را بى نياز ديد و [پاداش] نيكو را تكذيب كرد، به زودى راه دشوارى به او خواهيم نمود». دسته سوم، احاديثى هستند كه به ظاهر، سعادت و شقاوت انسان ها را مقدَّر و مَفروغٌ عنه مى دانند و با اين حال، باز هم توصيه به عمل مى نمايند؛ با اين استدلال كه آنها كه اهل سعادت اند، توفيق اعمالى را پيدا مى كنند كه آنها را به سعادت مقدّرشان برساند و آنها كه اهل شقاوت اند، توفيق كارهايى را مى يابند كه آنها را به سرنوشت شومشان رهنمون مى گردد؛ مانند آنچه درباره عمر بن خطّابْ نقل شده است كه:
إنّهُ قالَ لِلنَّبىٍّ(: يا رسول الله! أرأيت ما نعمل فيه أمر مبتدع أو مبتدأ أو أمر قد فرغ منه؟ قال: «أَمْرٌ قَد فُرِغَ مِنهُ، فَاعمَل يَابنَ الخَطّاب، فَإنّ كُلّاً مُيَسَّرٌ، فَأَمَّا مَن كانَ مِن أهلِ السَّعادَةِ فَإنّهُ يَعمَلُ لِلسَّعادَةِ، وَ مَن كانَ مِن أهَل الشِّقاءِ فَإنَّهُ يَعمَلُ لِلشِّقاءِ»؛ ۳
1.. سنن أبي داوود، ج۴، ص۲۲۴، ح۴۶۹۶.
2.. صحيح البخاري، ج۴، ص۱۸۹۱، ح۴۶۶۶.
3.. مسند ابن حنبل، ج۲، ص۳۷۰، ح۵۴۸۲.