خِيَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ: الزَّهْوُ وَ الْجـُبْنُ وَ الْبُخْلُ، فَإِذَا كَانَتِ الْـمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا، وَ إِذَا كَانَتْ بَخِيلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا، وَ إِذَا كَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَيْ ءٍ يَعْرِضُ لَهَا؛ ۱
بهترين خصلتهاي زنان، بدترين خصلتهاي مردان باشد: تکبر کردن، و بد دلي کردن و بخيلي کردن. پس چون باشد زن تکبر کرده، تمکين ندهد از نفس خود، و چون باشد بخيله، نگهدارد مال خود را و مال شوهر خود را و چون باشد، بد دل شده، ترسد از هر چيزي که رو آورد و ظاهر شود او را. ۲
۱ . منابع و تفاوتهاي حديث
اين حديث، جز نهج البلاغه، در چهار منبع کهن آمده است و گردآورندگان اسناد نهج البلاغه نيز بيش از آن را معرفي نکردهاند. ۳ اين چهار منبع عبارتاند از:
۱. ربيع الابرار زمخشري، اين حديث در آن، مطابق نهج البلاغه و بي هيچ توضيحي آمده است. ۴
۲. روضة الواعظين فتال نيشابوري، در اين کتاب نيز اين حديث به همان صورت نهج البلاغه آمده است؛ تنها با دو تفاوت مختصر: نخست، آن که به جاي «فَإِذَا كَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً»، «فَإِن كَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً»، ذکر شده و ديگر، آن که در پايان اين حديث چنين آمده است:
أحسِنوا في عقب غيرکم، تُحفظوا في عقبکم. ۵
۳. غرر الحکم و درر الکلم، در اين کتاب تنها قسمت اول حديث، آن هم با تغيير «خيار» به «خير» و «شرار» به «شرّ»، به اين صورت آمده است:
خَيرُ خِصَالِ النِّسَاءِ شرُّ خِصَالِ الرِّجَالِ. ۶
۴. قُوتُ القلوب في معاملة المحبوب. در اين کتاب، حديث بالا با اندکي تفاوت چنين آمده است:
و قد کان علی علیه السلام يقول: شرار خصال الرجل، خيار خصال النساء؛ البخل و الزهو و الجبن. فإنّ المرأة إذا کانت مزهوة، اي معجبة إستنکفت أن تکلم الرجال، و إذا کانت جبانة فرقت من کل شيء فلم تخرج من بيتها. ۷
1.. نهج البلاغه، ترجمه سيد جعفر شهيدي، ص۴۰۰، حکمت ۲۳۴. در برخي نسخهها شماره اين حديث از ۲۲۰ تا ۲۳۴ متفاوت است.
2.. کتاب نهج البلاغه با ترجمه فارسي قرن پنجم و ششم، ص۵۰۳.
3.. ر.ک: مصادر نهج البلاغه و اسانيده، ج۴، ص۱۸۶؛ روشهاي تحقيق در اسناد و مدارک نهج البلاغه، محمد دشتي، ص۳۵۶ ؛ اسناد و مدارک نهج البلاغه، ص۵۴۰.
4.. ربيع الأبرار و نصوص الأخبار، ج۵، ص۲۵۲.
5.. روضة الواعظين، ص۳۷۲.
6.. غرر الحکم و درر الکلم، ج۱، ص۳۵۱.
7.. قوت القلوب في معاملة المحبوب، ج۲، ص۴۸۷.