فصلنامه علمي - پژوهشي علوم حديث 49 و 50 - صفحه 31

برخي از مفسران در صورت تساوي تعابير و عدم وجود قرينه به تعدّد اسباب، معتقد شده‌اند، اما در همه مواردي كه چاره جمع روايات را تعدد اسباب دانسته‌اند، راه حل ديگري وجود دارد. دانشمندان، نزول آيات لعان را نمونه‌اي براي تعدد اسباب دانسته‌اند، كه داستاني مشابه در باره دو نفر به نام‌هاي عويمر و هلال نقل شده است. و پيامبر اكرم( به عويمر عجلاني فرمودند:
قد أنزل الله القرآن فيك و في صاحبتك.
ابن حجرعسقلاني گفته است:
شايد هلال بن اميه و عويمر العجلاني هم‌زمان با هم دچار اين مشكل شده‌اند. ۱ نووي نوشته است:
يحتمل أنها نزلت فيهما جميعاً فلعلّهما سألا في وقتين متقاربين. ۲
البته درباره اين آيه، با توجه به اين‌که اكثر مفسران گفته‌اند كه آيه درباره هلال بن اميه نازل شده است، بعيد نيست، هنگامي كه عويمر از پيامبر صلی الله علیه و آله در اين باره سؤال كرد، پاسخ پيامبر صلی الله علیه و آله اين گونه باشد كه درباره تو و امثال تو خداوند آيه نازل كرده است. پس مي‌توان در جمع روايات گفت كه حادثه اول، باعث ‌نزول آيه شده و پيامبر اكرم( براي رفع اشكال در حادثه دوم به آيات ‌مربوط استناد كرده‌اند. در نتيجه، تعدد اسباب موجب نزول آيه نشده و در اصل سبب يکي است؛ يعني بيان حکم در موارد مشابه، که با داستان‌هاي مختلف و اشخاص متفاوت نقل شده است.
نيز مفسران آية (يُوصِيكُمُ اللّـهُ فِي أَوْلاَدِكُم لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ( ۳ را درباره بيماري ‌و پرسش جابر بن عبدالله دانسته‌اند كه هم زمان با آن، همسر سعد بن ربيع نيز به رسول خدا صلی الله علیه و آله مراجعه كرده و درباره ميراث دو دخترش سؤال ‌كرده بود.
ابن حجر، در مقام ‌رفع ‌تعارض‌ ميان ‌رواياتي ‌كه ‌سبب‌ نزول ‌آيــه را جابر دانسته‌، با رواياتي كه سبب را پرسش همسر سعد بن ربيع مي‌دانند، مي‌نويسد:
هيچ مانعي ندارد كه آيه به خاطر هر دو ماجرا نازل شده باشد. ۴
البته در اين مورد، ابن حجر احتمال ديگري داده است كه درست‌تر به نظر مي‌رسد. او مي‌نويسد:
ممكن است آيات اول ـ كه از ميراث فرزندان سخن مي‌گويد ـ درباره دختران سعد بن ربيع باشد و آيه كلاله (يعني آيه بعد) درباره جابر باشد كه در آن زمان فرزندي نداشت‌‌. ۵

1.. فتح الباري، ج۸، ص۲۴۴، ح۲۵۳؛ اسباب النزول (واحدي)، ص۴۰۸؛ تفسير القرآن العظيم، ج۴، ص۳۴۲.

2.. المنهاج علي شرح صحيح مسلم، ج۱۰، ص۳۴۲.

3.. سوره نساء، آيه ۱۱.

4.. فتح الباري، ج۸، ص۲۴۴ ـ ۲۶۸.

5.. همان.

صفحه از 423