زيادي از احاديث در باره مسائل پزشکي بوده و داراي توصيه و راهکارهاي بهداشتي و سلامتي است. با بررسي دقيق آنها علمي بودن و مفيد بودن راهکارهايشان آشکار ميشود که نه تنها در زمان خودشان کارايي داشتهاند، بلکه در زمان کنوني نيز ارزشمندند؛ به طور مثال، در جامعه نزول قرآن، فرهنگي به عنوان استخدام دايه متداول بود و براي شيردهي، بويژه بين اشراف، از دايهها استفاده ميشد. ۱ در همان زمان، متون اسلامي، شير مادر همان طفل را به عنوان بهترين غذا براي کودک شيرخوار معرفي ميکند و توصيه ميکند که تا حد امکان از آن استفاده شود. پيامبر خدا( فرمود:
براي كودك، شيري بهتر از شير مادرش نيست. ۲
و تأکيد دارد که شيردهي بسيار مهم است؛ چنانکه در قرآن آمده است:
الْوالِداتُ يرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ. ۳
امير المؤمنين علی علیه السلام فرمود:
هيچ شيري براي کودک پر برکتتر از شير مادر نيست. ۴
قرنها بعد از دستورات متون ديني اسلام، دنياي غرب تمايل يافت تا براي رشد بهتر کودکان و حل مشکلات احتمالي مادران ـ که در رابطه با شيردهي داشتند ـ از مکملهاي شير به جاي شير مادر استفاده شود. تا مدتها تبليغات روزافزون براي مکملهاي شير به جاي شير مادر سبب شد که در دنياي غرب و پس از آن تمامي دنيا، تمايل مادران به قطع شيردهي و استفاده از اين ترکيبات افزايش يابد، به نحوي که ميزان شيردهي در آمريکا در سال ۱۹۷۲م، به بيست درصد رسيد. پس از آن بود که با پيشرفت تدريجي علم، به فوايد بي شمار شير مادر هم براي کودک و مادر و مضرات تغذيه با شير خشک پي برده شد و با سعي فراوان اقداماتي در جهت جبران آن انجام شد و تبليغاتي براي افزايش ميزان شيردهي انجام شد، اما هنوز با گذشت ۳۴ سال نتوانستهاند ميزان شيردهي را به قبل برسانند.
منظور از علوم تجربي، در اينجا، علوم پزشکي و شاخههاي آن، مانند علم تغذيه، کودکان و روانشناسي است.
بيان مسأله
از ديدگاه علوم تجربي، دوران شيرخواري بسيار مهم است. اقدامات بسياري توسط سازمانهاي بهداشت جهاني براي برقراري و تداوم آن انجام شده است. بهداشت و سلامت مادر و کودک در اين دوران از شاخصهاي سلامت هر جامعه است. درضمن شير مادر عرصه تحقيقات فراوان علوم تجربي است و تحقيقات فراواني بر روي ترکيبات و فوايد آن انجام ميگيرد و هر روز يافتههاي جديدي در اين باب بيان ميشود.
1.. المفصل في تاريخ العرب قبل الاسلام، ج۲، ص۵۱۹ ـ ۵۲۰؛ تهذيب الأحكام، ج۱۵، ص۳۷۱ـ۳۸۳، ح۲۰.
2.. وسائل الشيعة، ج۲۱، ص۴۶۸، ح۲۷۶۰۴؛ تفسير نور الثقلين ، ج ۱، ص۲۲۸، ح۸۹۱؛ مستدرك الوسائل، ج۱۵، ص۱۵۶، ح ۱۷۸۴۳ـ۱.
3.. سور? بقره، آي? ۲۳۳.
4.. الکافي، ج۶، ص۴۰، ح۱؛ وسائل الشيعة، ج۲۱، ص۴۵۲، ح۲۷۵۵۹؛ تهذيب الأحكام، ج۸، ص۱۰۸، ح۱۴.