پنجه يا دو پادشاه در بابل بودهاند. مدعيان اين نگرش براي توجيه مدعاي خود با تصرف در قرائت مشهور، واژه «ملکين» در آيه مورد بحث را به کسر «لام» قرائت کردهاند.
ظاهراً نخستينبار، حسن بصري، از تابعان مفسر، اين ديدگاه را مطرح کرد. او معتقد است که هاروت و ماروت هر دو از اهل بابل بودهاند. ۱
فخر رازي در بررسي آيه مورد بحث، تحت عنوان «المسألة الثانية» چنين آورده است:
قرء الحسن «ملکين» بکسر اللام و هو مروي عن الضحاك و ابن عباس ثم اختلفوا، فقال الحسن: کانا علجين أقلفين ببابل يعلمان الناس السحر و قيل کانا رجلين صالحين من الملوك. ۲
اگر ادعاي انتساب فخر رازي صحيح باشد، افزون بر حسن بصري، ضحّاک و ابنعباس نيز بر اين رأي هستند؛ هر چند در آرا و اقوال منسوب به ابنعباس بايد ترديد روا داشت.
از سوي ديگر، چنان که فخر رازي گفته است، قايلان به بشري بودن هاروت و ماروت خود بر دو نظر هستند: برخي آنان را دو مرد قوي ختنه ناکرده و برخي دو پادشاه صالح دانستهاند. اين ترديد، از ضعف اين نظريه حکايت دارد.
۴. هاروت و ماروت از جنس اجنّه
از ابن حزم در کتاب الجامع نقل شده که مدعي است هاروت و ماروت از اجنّه بودهاند. ۳ گرچه استدلال يا شاهدي بر مدعاي ابنحزم ارائه نشده، اما به نظر ميرسد که اين ديدگاه مبينت بر همسانانگاري هاروت و ماروت با ماجراي ابليس است و همانگونه که عصيان ابليس و سرکشي او در برابر فرمان الهي به عصمت فرشتگان زياني نميزند، ماجراي هاروت و ماروت، با فرض جنّي دانستن آنان، نيز چنين است.
از نظر ما، همصدا با عموم صاحب نظران و همگام با قرائت مشهور قرآن ـ که «ملکين» با فتح لام خوانده شده ـ و نيز همصدا با روايات فراوان پيشگفته، تنها ديدگاه دوم ـ که هاروت و ماروت را فرشته ميداند ـ قابل دفاع است.
با اين فرض، بايد به اين پرسش اساسي پاسخ داد که فرشته بودن هاروت و ماروت، با روايات نقل شده پيشين ـ که به هاروت و ماروت لغزشهاي بزرگ نسبت داده شده است ـ چگونه قابل جمع است؟
بررسي ديدگاههاي مختلف در برخورد با روايات هاروت و ماروت
چنانکه گفته شد، کانون توجه در روايات هاروت و ماروت انتساب لغزشهاي بزرگ به آنان از سويي و تعارض آن با عصمت فرشتگان از سوي ديگر است. پيداست طبق عموم روايات شيعه ـ که به استناد آنها اهل بيت( به شدت با روايات متداول ميان عامه به مخالفت برخاستهاند ـ و نيز طبق ادعاي شماري از
1.. «ان الحسن البصري يقول: ان هاروت وماروت علجان من أهل بابل» (علل الشرائع، ج۱، ص۲۵). علج به معناي مرد سخت و قوي است. ر.ک: فرهنگ لاروس، ج۲، ص۱۴۷۹.
2.. تفسير فخر رازي، ج۳، ص۲۱۸. اقلف به معناي ختنه ناکرده است.
3.. سبل الهدي و الرشاد، ج۱۱، ص۴۹۴.