۶. علقمة بن محمد الحضرمي
تمام كساني كه درباره او صحبت كردهاند، داستان گفتگوي او و برادرش را با زيد بن علي مطرح كردهاند. ضمناً همه آنها اين داستان را از رجال الكشي نقل كردهاند. ۱
آنچه كه در رجال الكشي نقل شده، اين است كه بكار بن ابيبكر الحضرمي نقل ميكند كه پدرش و علقمه (عمويش) با زيد ملاقات داشتهاند. در اين ملاقات، زيد ميگويد: به نظر ما امام كسي نيست كه كنارهگيري كند، بلكه امام كسي است كه شمشير كشد و قيام كند. ابوبكر در جواب او ميگويد: اي زيد، آيا علي بن ابيطالب علیه السلام در آن زمان كه كنارهگيري كرد، امام بود يا اينکه امام نبود تا زماني كه قيام كرد و شمشير كشيد؟ زيد در برابر سؤال او سكوت ميكند و جوابي نميدهد تا اينکه او سه بار اين سؤال را تكرار ميكند و زيد جوابي نميدهد. در آخر، ابوبكر ميگويد: اگر علي بن ابيطالب علیه السلام امام بوده است و كنارهگيري كرده، پس ممكن است كه بعد از او هم امامي باشد كه كنارهگيري كند و اگر علی علیه السلام امام نبوده، پس چه چيز تو را به اينجا آورده است؟ در اينجا علقمه از ابوبكر ميخواهد كه از او چشم بپوشد و ابوبكر نيز اين كار را ميكند.
صرف نظر از اينکه اين داستان چقدر واقعيت داشته باشد و اينکه با برخي روايات ديگر درباره زيد ـ كه او را انساني مخلص ميداند كه به دنبال امامت و خلافت نبوده ـ متعارض است، چند اشكال به آن مطرح است. در اين روايت، علقمه صرفاً ناظر است و در آخر هم از ابوبكر تقاضا كرده كه از زير چشم بپوشد. ۲ پس معلوم نيست نظريات خودش درباره امامت چه بوده است. ديگر اينکه محقق شوشتري به اصل داستان چند اشكال گرفته و گفتهاند كه در خبرهاي كشي تحريفاتي وجود دارد و براي آن مثالي هم آوردهاند. ۳
در هر حال، نهايت چيزي كه از اين داستان استفاده ميشود، امامي بودن علقمه است، نه ثقه بودنش. البته آيةالله سبحاني از اينکه سيف بن عميره (در طريق دوم شيخ طوسي) هنگامي كه صفوان دعاي پس از زيارت را ميخواند، از او ميپرسد كه اين را علقمه برايمان نخوانده بود، استفاده كرده است كه علقمه نزد سيف و صفوان ثقه بوده كه اين طور به گفتهاش استناد ميكردهاند. ۴
۷. محمد بن اسماعيل بن بزيع
از اصحاب امام كاظم و امام رضا و امام جواد علیه السلام بوده است. شيخ در رجالش درباره او گفته است: «ثقة، صحيح، كوفي ۵ » . و نجاشي هم دربارهاش گفته: «از صالحان شيعه و ثقات آنهاست». ۶
1.. اختيار معرفة الرجال، ص۴۱۶، ش۷۸۸.
2.. قاموس الرجال، ج۷، ص۲۵۶.
3.. همان، ج۶، ص۵۷۱.
4.. رسائل و مقالات، ج۳، ص۴۱۰.
5.. رجال الطوسي، ص۳۸۶، اصحاب امام رضا علیه السلام، ش۶.
6.. رجال النجاشي، ج۲، ص۲۱۴، ش۸۹۴.