و قد بان الآن أن التقسيم الأول فاسد، و أنه لا مقابلة إلا بين الأضداد و ما يجري مجراها. ۱
از نمونههاي مقابله در کلام پيامبر است که فرمود:
«خير المال عين ساهرة لعين نائمة». ۲
ساهرة ضد نائمة است.
از کلام امير است که: «السبقة الجنة والغاية النار» شريف رضي به اين نکته اشاره ميکند که ميان «السبقة و الغاية» ، مخالفت بين دو لفظ به خاطر اختلاف معنايشان به كار رفته است. ۳ ابن ابي الحديد مقابله مذکور در اين فراز را ميان دو لفظ السبقة و الغاية از زبان رضي ميآورد، که به نظر سهو قلم اوست، زيرا مقابله در اين فراز ميان دو واژه الجنة و النار است.
از ديگر موارد مقابله در کلام علوي ـ که شارح به عنوان نمونه ميآورد ـ سخن امام به عثمان است: «أن الحق ثقيل مري ء و أن الباطل خفيف وبي ء، و أنت رجل إن صدقت سخطت، و إن كذبت رضيت». ۴ که ميان کلمات «الحق» و «الباطل» و «ثقيل» و «خفيف» و «صدقت» و «كذبت» و «سخطت» و «رضيت»، دو به دو مقابله بر قرار است.
از ديگر نمونههاي اين صناعت کلام علی علیه السلام در واکنش به سخن خوارج است: «لا حکم الا لله»، که فرمودند: «کلمة حق أريد بها الباطل». ۵ و نيز ميان الفاظ اين عبارت حضرت: «ألا و من أكله الحق فإلى الجنة و من أكله الباطل فإلى النار». ۶
مثال ديگر چنين است: «أحي قلبك بالموعظة و أمته بالزهادة». ۷ شارح در بيان اين فراز ميگويد:
أتى بلفظتين متقابلتين و ذلك من لطيف الصنعة. ۸
إحياء و إماتة دو لفظ متقابلاند.
۷. استعاره
از جمله بديعيات معمول در سخن خطيبان و کاتبان، استعاره است، و در اين ميان، سخن بديع امام اديبان و سخنوران نيز به وفور شاهد اين قسم از علم بيان است، و نزد اصحاب بيان آشناتر از آن است که نياز به تعريف داشته باشد. يکي از نمونههاي فراوان آن در نهج البلاغه ـ که بر لسان قلم شارح جاري شده است ـ چنين است:
1.. شرح نهج البلاغه، ج۲، خ۲۸، ص۸۷. وي در ادامه، «ما يجري مجراها» را توضيح ميدهد، که مقابله مخالفي را در بر ميگيرد که ضد نيست، ولي از يکي از دو حالت زير هم خارج نيست: اينکه بين دو لفظ مقابِل و مقابَل نوعي مناسبت و تقابل باشد، يا اينکه آن دو دور از هم باشند و تناسبي نداشته باشند که چندان نيکو نيست.
2.. شرح نهج البلاغه، ج۲، خ۲۸، ص۸۴.
3.. نهج البلاغه، خ۲۸.
4.. همان، حکمت۳۷۶.
5.. همان، خ۴۰ و حكمت۱۹۸.
6.. همان، نامه ۱۷.
7.. همان، نامه ۳۱.
8.. شرح نهج البلاغه، ج۱۶، نامه۳۱، ص۵۰.