مؤيد اين نظريه آيه قرآن است:
( أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ(؛ ۱
اي فرزندان آدم، آيا من به وسيله وحي و رسالت از شما پيمان نگرفتم که شيطان را نپرستيد؟
در قيامت هم خداوند به انسانها ميفرمايد: من تو را با دو حجت عقل و نقل ربوبيت خود و عبوديت تو را تبيين کردم تا در آن روز بهانه نياوريد كه ما از توحيد و ساير معارف دين غافل و يا وارث شرک پدرانمان بوديم.
نقد علامه طباطبايي
علامه طباطبايي اين ديدگاه را نيز به نقد کشيده و گفته است:
لسان وحي و رسالت نميتواند مراد آيه باشد؛ زيرا نشئه طبيعت و دنيا همان نشئهاي است که وحي و عقل در آن حضور دارند، نه اينکه مقدم بر آن باشند؛ در حاليکه مفاد آيه آن است که صحنه اخذ ميثاق و تعهد مقدم بر وضع کنوني بشر است و انسان بايد آن را به ياد آورد. اگر منظور از اخذ ميثاق همان زبان وحي باشد، مانند ساير احکام، ميفرمود: به مردم چنين ابلاغ کن نه اين که بگويد: شما به ياد آوريد. ۲
ديدگاه چهارم. ميثاق گروهي خاص
شيخ طوسي در مجمعالبيان اين قول را به جبايي ۳ و قاضي عبد الجبار نسبت ميدهد که معتقدند مقصود آيه، همه فرزندان بنيآدم نيستند، بلکه گروهي خاص بر اين پيمان بودهاند که پدراني مشرک داشتهاند و آدميان از ظهور بنيآدم خارج نشده، بلکه از صُلب خود آدم خارج شدهاند. پس آيه شامل همه فرزندان و نسل حضرت آدم نيست.
نقد علامه طباطبايي
ايشان اين قول را نيز نميپذيرد؛ چون اگر چنين باشد، مشرکان ميتوانستند نقض پيمان کنند و چون بر خلاف ميثاق عمل کردهاند، مؤاخذه شوند، ولي فرزندان آنان چون عهدي نبستهاند و از پدران خويش تقليد کردهاند، گناهي نداشتند. ۴
ديدگاه پنجم. ملک و ملکوت
علامه طباطبايي خود به اين نظريه قايل است و براي بيان مراد ايشان ذکر چند نکته ضروري است:
يک. وجود انسان و همه پديدههاي طبيعي دو جهت دارند: يک جهت رو به سوي خدا دارد و دفعي است و جهت ديگر ـ که در بستر زمان واقع شده ـ ، تدريجي است. اين برداشت مستند قرآني دارد: (إِنَّمَا
1.. سورة يس، آيه ۶۰.
2.. الميزان، ج۸، ص۳۱۸.
3.. مجمعالبيان، ج۴، ص۳۹۲؛ مفاهيم القرآن، ص۱۰۰ و ۱۰۱.
4.. الميزان، ج۸، ص۳۰۸.