اين حالت سوم، آن هم به شرطي كه مخالفي براي آن نباشد، به نظر ايشان شيخوخت اجازه دليل بر وثاقت است. البته علامه شوشتري همان را هم دليل بر وثاقت نميداند و ميگويد وي نيز مانند ساير روات است ۱ .
اين نكته نيز مهم است كه براي متقدمان در بررسي روايات وثوق به صدور روايت مهم بوده است و روايت صحيح به نظر آنها روايتي نبوده كه تمام راويانش ثقه باشند، بلكه مهم اين بوده كه در مجموع، اطمينان و يقين به صحت روايت حاصل بشود؛ اگرچه يكي از راويان آن ثقه نباشد.
با اين حال، بنا به گفته برخي از رجاليان، اگر فرد ثقهاي از يك نفر بارها روايت نقل كند، شايد دليل وثاقت او باشد. ۲ در اين مورد نيز گفته شده نجاشي در ۱۲۱ مورد به واسطه ابنغضايري و ابننوح، توسط احمد بن جعفر بن سفيان روايت نقل كرده است. كه ۱۱۱ مورد آن به واسطه ابنغضايري بوده است. ۳
طريق شيخ طوسي به محمد بن خالد طيالسي
كتابي كه ما را در بررسي اين طريق ياري ميدهد، الفهرست شيخ است. شيخ طوسي در الفهرست طريقش را به محمد بن خالد الطيالسي چنين گفته است:
له كتاب رويناه عن الحسين بن عبيدالله (الغضائري)، عن احمد بن محمد بن يحيي (العطار)، عن ابيه (محمد بن يحيي العطار)، عن محمد بن علي بن محبوب، عنه. ۴
در بررسي افراد موجود در اين طريق، بجز احمد بن محمد بن يحيي، بقيه از ثقات علما هستند:
حسين بن عبيدالله از مشايخ نجاشي است و به تأييد بسياري از علماي رجال مشايخ بيواسطه نجاشي، ثقهاند. ۵
محمد بن يحيي العطار: نجاشي دربارهاش گفته است:
شيخ اصحابنا في زمانه، ثقة، عين، كثير الحديث. ۶
محمد بن علي بن محبوب: نجاشي دربارهاش ميگويد:
شيخ القميين في زمانه، ثقة، عين، فقيه، صحيح المذهب. ۷
احمد بن محمد بن يحيي العطار: وي از مشايخ صدوق( است و شيخ صدوق، پس از ذكر نام او در مشيخه، عبارت رضي الله عنه را آورده است. ۸ شايد اين، به نوعي، توثيقي براي او باشد. درباره اين فرد دو گونه نظر داده شده است: عدهاي مثل آيةالله خويي در كتاب معجم رجال الحديث قايلاند كه وي
1.. قاموس الرجال، ج۱، ص۷۴ ـ ۷۵.
2.. كليات في علم الرجال، ص۳۴۹ ـ ۳۵۰.
3.. اين آمار از كتاب از اين صبح روشن گرفته شده است. (براي مطالعه بيشتر ر.ک: از اين صبح روشن، ص۱۵۱)
4.. الفهرست (طوسي)، ص۲۲۸، ش۶۴۸.
5.. ر.ک: كليات في علم الرجال، ص۲۸۱ ـ ۲۸۲؛ اصول علم الرجال بين النظرية و التطبيق، ج۲، ص۲۳۶.
6.. رجال النجاشي، ص۳۵۳، ش۹۴۶.
7.. همان، ص۳۴۹، ش۹۴۰.
8.. من لا يحضره الفقيه، ج۴ (مشيخه فقيه)، ص۱۱۰، در طريق امية بن عمرو.