ياد مى شود، به اين مسأله نيز بايد توجه شود كه آموزه هاى به يادگار مانده از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و اهل بيت عليهم السلام كه متجلى در اخبار و روايات است، در اين تمدن، چه سهمى داشته اند؟
مع الأسف، اين نگاه، كمتر مورد بررسى و جستجو و پژوهش هاى علمى قرار گرفته است و تنها اثر مكتوبى كه در اين زمينه سراغ داريم، كتاب دكتر يوسف القرضاوى است، با نام السنة مصدرا للمعرفة والحضارة، كه حدود ده سال پيش، در مصر، انتشار يافت. ۱
به نظر مى رسد كه در هر بررسى اى در اين زمينه، به امور زير، بايد توجه شود:
۱. تعيين دقيق عرصه هاى موضوعى تمدن اسلامى، چون: علوم، فنون، ادبيات، هنر، فلسفه، تشكيلات، نهادهاى اجتماعى ـ سياسى و... و زير مجموعه هاى هر يك؛
۲. تعيين دامنه تاريخى ـ جغرافيايى تمدن اسلامى از بدو شكل گيرى تا امروز؛
۳. بررسى نسبت حديث با هر يك از موضوعات ياد شده، به استناد شواهد تاريخى، نه تحليل هاى كلامى و عقيدتى.
دومين نگاه مغفول مانده به حديث، نگاه ميراثى است، بدان معنا كه احاديث و اخبار، به عنوان يك مجموعه ميراث بر جاى مانده از گذشتگان، آينه سنجش مطالعات فرهنگى جوامع اسلامى، از دوره هاى نخستين تا امروز قرار گيرد. در اين مطالعه، از جمله مى توان تحولات فرهنگى را در سه قرن نخست، تا حدود بسيارى به دست آورد و يا عناصر فرهنگى ـ هويّتى مسلمانان هر دوره را از آن، استخراج كرد. در اين نگاه، حتى احاديث و اسناد ساختگى نيز مورد استناد قرار مى گيرند؛ چرا كه نشان دهنده واقعيتى در ميان مسلمانان اند، گرچه واقعيتى تلخ و باطل!
در مَثَل، چرا بسيارى از احاديث عقل، از زبان امام كاظم عليه السلام منقول است؟ مگر چه اتفاقى در آن دوره رخ داد؟
چرا امام باقر عليه السلام در تفسير آيه «وَاضْرِبُوهُنَّ» فرمود: «مراد، زدن با چوب مسواك است»؟ ۲ چرا پيش از آن، چنين تفسير نشد؟
تأكيد احاديث بر برخى خصلت هاى اخلاقى در دوره اى و نپرداختن بدانها در دوره ديگر نيز مى تواند در پرتو اين نگاه، توجيه شود.
در اين زمينه، گاه مستشرقان، سخنانى به گزاف يا صواب گفته اند (مانند تحليل هاى گلدزيهر از اخبار و احاديث در دو قرن اول)؛ ليكن مسلمانان ـ كه از اغراض و دشمنى ها نسبت به دين، به دورند و با ادبيات دينى آشنايى كامل دارند ـ ، خود بايد به اين مسأله بپردازند.
اميد است فصل نامه علوم حديث بتواند بابى را در اين زمينه بگشايد و مطالعات عالمانه و مستندى را عرضه كند.
جانشين سردبير
1.مشخصات كتابشناختى اين اثر، از اين قرار است: السنة مصدرا للمعرفة و الحضارة، يوسف القرضاوى، قاهره: دار الشروق، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۷م.
2.من لايحضره الفقيه، ج۳، ص۵۲۱؛ بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۵۸.