شايد حاكميتهاى وقت هم به اين فضاى آلوده دامن مى زدند و از اين راه، دشمنى و كينه را بين انديشوران مذاهب گوناگون تشديد مى كردند و تفاهم و در نتيجه، احتمال خطر آنان را پايين مى آوردند، بويژه آنكه در اين دوران، حركتهاى سياسى برانداز از قبيل تحركّات نظامى خوارج، شيعيان زيدى و به خصوص طالبيان، حركتهاى ملّى گرايانه در قلمرو وسيع حاكميت وقت از قبيل گرايشهاى خرّم دينى، مازيارى و يا در افريقا حركتهاى سياهان زمينه اى لازم را در اختيار انديشوران دينى گذاشت تا بعضى از اين حركتها را تأييد كرده و موجب دردسر بيشتر حاكميت گردند.
بديهى است ايجاد تفرقه فكرى و اعتقادى و به تبع آن،تشديد كينه و نفرت بين عالمان و به خصوص متكلمان و فقيهان مى توانست هدف جذّابى براى حاكميّتهاى وقت باشد.
برگزارى مجالس مناظره بين گرايشهاى مختلف فقهى و يا كلامى و گاه، ادبى در حضور خليفه و يا امرا را نمى توان تنها به انگيزه دانش دوستى خلفا نسبت داد. طرح مباحث اختلاف برانگيز در اين مجالس و رودررو قرار دادن دانشوران راه گمانهاى نيكو را مى بندد و پژوهشگر را به تأمل وامى دارد. ۱
عامل ديگرى كه زمينه لازم براى بدبينى و ترديد و در نتيجه، اختلاف و عناد و كينه را به وجود مى آورد، روشهاى مبارزاتى بود كه مخالفان هر گروه نسبت به گروه
1.ر.ك: داستان مجلس مناظره هشام و ديگران در مجلس هارون با نقشه يحيى بن خالد برمكى براى مبغوض نشان دادن هشام بن حكم (همان، ص ۲۵۸، ح ۴۷۷).