باخبر نمى شوند و تنها زمانى حضور مى يابند كه وقت ارائه برنامه خودشان است و پس از آن، همايش را ترك مى گويند)،
۴ . سخنرانيهاى عمومى و تشريفاتى (كه بسيارى از اوقات، موضوع آنها نيز براى شركت كنندگان معلوم نيست، چنانكه متن آن نيز در اختيار آنان قرار نمى گيرد) و به سخن ديگر، اجبار شركت كنندگان اهل تحقيق به شنيدن سخنان بداهه گويى شده مديران و مسؤلان سياسى،
۵ . كميّت گرايى در تعداد شركت كنندگان، منشورات و روزهاى برپايى،
۶ . تبديل شدن دبيرخانه همايشها به يك سازمان رسمى جهت ارتزاق و اشتغال،
۷ . بزرگ نمايى درباره موضوع همايش و يا شخصيت مورد بحث،
۸ . محوريت و موضوعيت يافتن اطلاع رسانى و خدمات تحقيق، به جاى توليد فكر و طرح نظريه،
۹ . وارد شدن غير متعارف مديران اجرايى و برگزاركنندگان به عرصه تأليف در محورهاى مختلف،
۱۰ . ناتوانى دبيرخانه ها در انتشار كيفى مجموعه مقالات.
روشن است كه اگر دوازده پيشنهادى كه جنبه اثباتى دارد به كار گرفته شود و ده آسيبى كه مانع اثرگذارى مفيد و مطلوب است كنار نهاده شود، مى توان انتظار نتايج روشن و متقن از نشستهاى علمى داشت.
اينك در آستانه برپايى كنگره حضرت عبدالعظيم حسنى(ع) قرار گرفته ايم و اين شماره از فصلنامه بدين موضوع اختصاص دارد. از آن رو كه دست اندركاران مجله خود تا حدودى دست اندركار برنامه علمى كنگره اند، از صاحب نظران مى خواهند از ارزيابيها و نقدهاى دلسوزانه خويش دريغ نورزند؛ چرا كه خويشتن را مبرّا از خطا نمى شمريم، چنانكه آگاهى خود را نيز بسيار محدود مى دانيم!
سردبير