در حوزه كنگره هاى دينى مى توان از بزرگداشت شخصيتها (چون: شيخ مفيد، شيخ انصارى، خوانساريها، نراقيها، ملا صدرا، شهيد صدر و...) يا از مناسبتهاى فرهنگى (چون: كنفرانسهاى بين المللى وحدت، كه امسال شانزدهمين آن برگزار شد) و يا از موضوعات انديشه اى (چون: حقوق بشر، نقش زمان و مكان در اجتهاد، حكومت دينى و ...) نام برد.
حق، آن است كه بر اين همايشها آثار فراوانى بار شده است و در پرتو آنها، آثار ارزشمندى احيا شده و يا به توليد رسيده است؛ ليكن اين بدان معنا نيست كه اين پديده يا حركت علمى، بى نياز از نقد و بررسى بيرونى است و نمى بايد آن را به عنوان يك پديده اجتماعى مورد مطالعه ميدانى قرار داد يا آسيب شناسى كرد.
نقد و بررسى و آسيب شناسى، هيچ گاه به معناى تضعيف يا سست كردن يك حركت نيست (كه البته در جوامع توسعه نيافته، چنين تلقى اى طبيعى است ؛ چرا كه انگيزه هاى غير سازمانى و فردى در نقدها، جلوه اى بيشتر از نقدهاى سازمانى و جمعى دارد)؛ بلكه مى تواند به الگوسازى يك حركت بينجامد، و يا به تدوين قوانين و آيين نامه هاى عملى منتهى گردد، و يا ظرفيت و قابليت بيشتر آن را به نمايش گذارد، و البته گاه نيز ضعفها و سستيها را نشان مى دهد، كه همه اينها مطلوب است.
گرچه اقدامات آسيب شناسانه (با هدف الگوسازى كارآمد و تدوين مقرّرات) جزو وظايف مديريتهاى كلان علمى و فرهنگى است و در حوزه دين نيز به مديريت حوزه هاى علميه برمى گردد، ۱ اما در سطح جزئى تر، بايسته است كه صاحب نظران از نقد و بررسى ابا نورزند، ۲ و البته تنها به نقدهاى شفاهى - كه ماندگارى و اثردهى آنها كمتر است - بسنده نكرده، بلكه نقد و نظر خويش را مكتوب نمايند و منتشر سازند.
در اين نوشتار كوتاه، نخست به ذكر چند نكته كه مى تواند در برپايى نشستهاى علمى سودمند باشد، اشاره مى كنيم و در پايان نيز مطالبى به عنوان آسيب شناسى چنين نشستهايى ارائه مى گردد.
1.معاونت پژوهشى حوزه علميه مى تواند نخست، گزارشى از سمينارهاى حوزه دين ارائه كند، و سپس ضمن يك پژوهش ميدانى به دستاوردها و قوتها و ضعفهاى آنها بپردازد.
2.چنانكه نوشته يكى از محققان و فضلاى دلسوز حوزه علميه در نقد كنگره حضرت عبدالعظيم، زمينه ساز اين نوشته شد.