و به طور كلى در ميان راويان از عبدالعظيم، نام شخصيتهاى ممتاز حديثى ديده نمى شود، گرچه نام سهل بن زياد و ابراهيم بن هشام، به چشم مى خورد.
در فهرست مشايخ عبدالعظيم، گاه نام بزرگانى چون صفوان بن يحيى، حسن بن محبوب و محمد بن ابى عمير وجود دارد، ولى اين موارد نيز چندان «اندك» است كه به استناد آن نمى توان به ابعاد ويژه اى از شخصيت علمى و حديثى عبدالعظيم پى برده و يا آن را علامت حشر و نشر علمى با ايشان دانست.
«متن شناسى» نيز راه ديگرى براى شناخت راوى است و البته با مرور اجمالى بر متن رواياتى كه جناب عبدالعظيم نقل كرده است، به استقامت عقيده وى مى توان پى بُرد. در عين حال، در اين باره دو نكته قابل تأمل وجود دارد:
يكى آنكه سؤالات او از ائمه «در سطح متعارف» است و نمى توان از آن استفاده كرد كه وى از نظر معرفت دينى، در موقعيت ممتازى قرار داشته و در رديف «اصحاب سرّ» بوده است؛ مثلاً يكى از سؤالات عبدالعظيم حسنى از امام جواد اين است: القائم أهو المهدي أم غيره؟ و پاسخ امام اين بود كه: إنّ القائم منّا المهدى و هو الثالث من ولدي. هم چنين به امام جواد عرض كرد: إنّى لأرجو أن يكون القائم من أهل بيت محمد الذى يملأ الارض قسطاً و عدلاً، ولى امام با اشاره به برخى خصوصيات امام قائم، اين نظر عبدالعظيم را تخطئه نموده است.
نكته دوم تأمل برانگيز، نقل برخى از روايات «تحريف قرآن» است كه از او نقل شده است و به هيچ وجه قابل تصديق نيست؛ مثلاً وى به واسطه، اين گونه روايات را نقل كرده است:
- عن أبي جعفر(ع): هكذا نزلت هذه ال آيه: و لو أنّهم فعلوا ما يوعظون به (في عليّ) لكان خيراً لهم .
- عنه(ع): نزل جبرئيل بهذه ال آية على محمد(ص) هكذا: فبدّل الذين ظلموا (آل محمد حقّهم) قولاً غيرالذي قيل لهم، فأنزلنا على الذين ظلموا (آل محمد حقّهم) رجزاً من السماء بما كانوا يفسقون.