دخالت دل و جان و روح باشد. تربيت و تكامل و تحصيلِ شخصيت انسانى، همچون تربيت بدنى و يا رژيم چاقى و لاغرى نيست كه با اجبار هم امكان پذير باشد. از آنجا كه تربيت با شخصيت و روح آدمى مرتبط است، لازمه اش آزادى و اراده است و خداوند اين آزادى اراده را به انسان عطا كرده است.
متأسفانه افراد نادان از اين فرصت آزادى سوء استفاده كرده، خود را گم مى كنند و در برابر خالق هستى به سركشى و عناد و لجاج مى ايستند، غافل از آنكه تمامى دستورات الهى، به سود انسان و براى خودسازى و تأمين مصالح دنيوى و اخروى و فرد و اجتماع و جسم و جان است. و هر كارى آثارى و هر گناهى خسارت و كيفرى در پى دارد، گرچه ميدان ظهور كيفرها، قيامت و جهنّم است؛ همان گونه كه حضرت على(ع) دروصف اهل عصيان و عذاب مى فرمايد:
۰.و امّا اَهل المعصية، فأنزلهم شرَّدار...؛ و اما گنهكاران را در بدترين منزلگاه درآوَرَد و دست و پاى آنان را با غُل و زنجير به گردنشان درآويزد، چنان كه سرهايشان به پاها نزديك گردد، جامه هاى آتشين بر بدنشان پوشاند و در عذابى كه حرارت آتش آن بسيار شديد است و در، بر روى آنها بسته و صداى شعله ها هراس انگيز است، قرار دهد. جايگاهى كه هرگز از آن خارج نشوند... مدّتى براى عذاب آن تعيين نشده تا پايان پذيرد و نه سرآمدى تا تمام شود. ۱
عذاب برخى زنان معصيت كار
حضرت عبدالعظيم روايت معراج را از امام جواد از پدران بزرگوارش از اميرالمؤمنين(ع) چنين بيان مى كند:
۰.من و فاطمه به ديدار رسول خدا(ص) رفتيم، ديدم او به شدت مى گريد، گفتم: پدر و مادرم به قربانت! چه چيز شما را به گريه آورده است؟
آن گاه فرمود: اى على، شبى كه مرا به معراج آسمانها بردند، در عالم غيب و ملكوت، برخى از زنان امّتم را در عذاب و شكنجه اى شديد ديدم و وضعشان را بد دانستم و اينك از ديدن منظره دشوارى عذابشان گريه مى كنم.