علوم حديث 15 - صفحه 67

بررسى دلايل علاّمه طباطبايى

چنانكه از لابه لاى گفتار اين مفسّر گرانمايه به دست مى آيد, دلايل ذيل را مى توان به عنوان برهان بر مدّعاى ايشان برشمرد:

۱. از قرآن

مهم ترين برهانى كه علاّمه طباطبايى بر اثبات مدّعاى خود اقامه كرده, آياتى از قرآن است كه بر نظرگاه «قرآن محورى و سنّت مدارى» دلالت مى كنند. آياتى كه مورد استناد ايشان است, سه دسته اند:
الف) آياتى كه دلالت دارد قرآن, بيان است. در بين اين آيات, بيشترين تكيه علاّمه, بر آيه شريف: «ونزّلنا عليك الكتاب تبياناً لك شىء» ۱ است. ايشان در جلد نخست «الميزان»,   ضمن دفاع از شيوه «تفسير قرآن به قرآن» آورده:
…كما قال اللّه تعالى: «ونزّلنا عليك الكتاب تبياناً لكل شىء» و حاشا أن يكون القرآن تبياناً لكل شىء ولايكون تبياناً لنفسه. ۲
چنان كه خداوند متعال فرموده است: «و نزّلنا عليك…» و بسيار بعيد است كه قرآن, بيان كننده همه چيز باشد; امّا بيان كننده خود نباشد.
مى دانيم كه «كلّ», از ادات عموم است و «شىء» هم از واژه هاى بسيار فراگير است. بنابراين, چنين تعبير عامّى نمى تواند خودِ قرآن را فرا نگيرد. همچنين آياتى كه از قرآن به عنوان «عربى مبين (آشكار)» ياد كرده, مورد استناد ايشان است.
ب) آياتى كه قرآن را به عنوان كتابِ نور و روشنايى معرّفى كرده است.
ج) آياتى كه قرآن را به عنوان كتابِ هادى معرّفى كرده است.
به استناد اين دو دسته آيات, قرآن, كتابى است روشن و روشنگر; يعنى همچنان كه خود بر خوردار از پرتو است, براى ديگران نيز پرتو افكن است. حال اگر قرار باشد سنّتْ بيان كننده قرآن باشد, بدين معناست كه قرآن از غير خود, پرتو گرفته است و اين با مدّعاى روشنگر بودن قرآن, منافات دارد.

1. نحل, آيه۸۹.

2. الميزان, ج۱, ص۱۱.

صفحه از 236