علوم حديث 15 - صفحه 70

۰.«هرگاه به شما حديثى بگويم, از من از منبع قرآنى آن سؤال كنيد». آن گاه در حديثى فرمود: «خداوند, از قيل و قال و از بين بردن مال و فزونى پرسش, نهى كرده است». گفتند: «يابن رسول اللّه! اين مطالب, از كجاى قرآن استخراج شده است؟». امام(ع) آيات… را تلاوت كرد.

اينها همه حكايت از اين دارد كه قرآن, محور است و اصالت دارد و روايات, چيزى را از پيش خود به معارف قرآن نيفزوده و اُفقى نو نگشوده اند.

نقد دلايل علاّمه طباطبايى

قبل از نقد و بررسى دلايل علاّمه, توجّه به اين نكته لازم است كه ما با آن بخشى از گفتار ايشان كه در مخالفت با نظريه «سنّت محورى» (يعنى ديدگاه اهل حديث) بيان شده, هيچ گونه مخالفتى نداريم; زيرا همصدا با اين مفسّر بزرگ قرآن و با تكيه بر آيات متعددّى از قرآن, فهم قرآن را منحصر به پيامبر(ص) يا اهل بيت(ع) نمى دانيم, تا چه رسد به انحصار فهم آن در صحابيان و تابعيان; چنان كه برخى از گذشتگان بدان معتقد بودند. بنابراين, تمام ادّعا و دلايلى كه در نقد اين نظريه ارائه شده, مورد بحث نيست. آنچه به عنوان ملاحظاتى بر گفتار ايشان به فهم قاصر ما رسيده, تعريفى است كه ايشان براى جايگاه سنّت بيان كرده است; چنان كه قبلاً اشاره شد.
ايشان سنّت را (البته به استثناى سه مورد گفته شده), برگرفته از قرآن و در طول آن دانسته است و به عنوان منبع مستقل در فهم قرآنْ نمى شناسد و معتقد است كه قرآن, اصالتاً از سنّتْ بى نياز است.

صفحه از 236