تحليل ديدگاه علاّمه طباطبايى
اكنون كه پاره اى از عبارت هاى مرحوم طباطبايى را به تفصيلْ ياد كرديم, مى توانيم محورهاى اساسى گفتار ايشان را بدين شرح به تصوير كشيم:
يك. چنان كه از گفتار ايشان هويداست, آنچه در تبيين جايگاه سنّت آورده, پاسخى است به نظريه «سنّت محورى» كه توسط اهل حديث, اعم از عامّه و اخباريانِ از خاصّه, مورد حمايت قرار گرفته است. به عبارت روشن تر, مرحوم علاّمه در پاسخ كسانى كه فهم و دريافت معارف قرآن را منوط به بيان پيامبر(ص), صحابيان و تابعيان دانسته اند (اهل حديث از عامّه) و نيز كسانى كه فهم اين معارف را منحصر در اهل بيت(ع) دانسته اند (اخباريان), مدّعى شده كه مطلب, كاملاً به عكس است و فهم قرآن, تنها با كمك گرفتن از خود قرآن, قابل دستيابى است و پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) نيز به عنوان معلّمان قرآن, ما را به همين راه رهنمون اند.
دو. علاّمه معتقد است كه قرآن, خود مفسّر خويش است و نيازى به سنّت براى تفسير خود ندارد. نقشى كه سنّت ايفا مى كند, بازشناسى همين روش است. به عبارت روشن تر, سنّت, چيزى را از پيش خود به عنوان تبيين قرآنْ مطرح نمى كند; بلكه با استفاده از خودِ قرآن به تبيين مراد آن مى پردازد. در واقع, سنّت با قرآن, قرآن را تفسير مى كند. بر اين اساس, تمام ابهامات قرآن, در اين كتابْ پاسخ گفته شده است; با اين تفاوت كه گاه ما كيفيت استخراج آياتى را كه نقش ابهام زدايى دارد, نمى شناسيم. پيامبر(ص) و اهل بيت(ع), اين دسته از آيات را از قرآن استخراج كرده, به دست ما مى دهند.
سه. علاّمه, سه دسته از آيات را از قاعده فوق, استثنا كرده است: آيات درباره احكام, آيات مربوط به قصص, و آيات درباره معاد. در اين سه دسته, ايشان معتقد است كه تفاصيل آنها از خود قرآن به دست نمى آيد و تنها راه دستيابى به آنها, روايات پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) است. استثناى اين سه دسته از آيات, ضمن آن كه زواياى ديدگاه علاّمه را روشن مى سازد, بيان كننده اين نكته است كه نگرش ايشان به سنّت, با نگرش مشهور, منطبق نيست; زيرا مشهور, در نياز قرآن به سنّت, بين انواع و گونه هاى آياتْ تفاوت ننهاده است.
چهار. علاّمه با تبيين جايگاه سنّت, بر شيوه خود در تفسير قرآن (يعنى تفسير قرآن به قرآن), تأكيد ورزيده است; تا آن جا كه شيوه هاى ديگر را از مصاديق «تفسير به رأى» دانسته و ممنوع اعلام كرده است. با اين بيان, شيوه تفسير قرآن با سنّت, در صورتى كه به معناى نياز قرآن به غير خود باشد, از مصاديق «تفسير به رأى» به شمار مى رود.